─┅═✧❁࿇❁✧═┅─
نام تو را که می برم پنجره باز می شود
پهنهٔ دشت آسمان ، خلوت راز می شود
همقدم ستاره ها بر تو سلام می دهم
ماه به شوق روی تو زمزمه ساز می شود
پر زدنم به سوی تو لحظه به لحظه آرزوست
به ویژه آن زمان که دل ، غرقِ نماز می شود
دل به هوای دیدنت در دل آسمان ، رها
با چه امید راهیِ کوی حجاز می شود
زبانه می کشد غم تو در میان سینه ام
دلم پر از شراره و سوز و گداز می شود
هر آن کسی که قسمتش زیارت تو می شود
از این جهان ، یقین بدان که بی نیاز می شود
جان به فدای مقدمت پیر شدیم از غمت
کی به وصال روی تو دیده مُجاز می شود؟
─┅═✧❁࿇❁✧═┅─
#رقیه_سعیدی_کیمیا
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج 🤲