2753

وابستگی همسرم به مادرش

نام ارسال کننده محرمانه می باشد 66 بازدید

سلام دکتر 

یک ساله ازدواج کردم ۱سال همسرم بزرگترن 

به دلیل تفاوت های مالی و فرهنگی اوایل زیاد به مشکل خوردیم اما کم کم باهم مچ شدیم . خونواده شون بی سواد هستن و خیلی نمیتونم ارتباط بگیرم اما احترام میزارم همواره بهشون .

مشکلی که آزارم میده اینه که ایشون بسیار وابسته مادرشون هستند بسیار زیاد . سفر یا رستوران یا مهمانی های خانوادگی رو اول به مادرشون اطلاع میدن . نوع پوشش و مدل مو هم باید ایشون نظر بدن و من اکثرا نظرم جوابگو نیست ! چون جاری بنده بی سواد هست و فامیلن به کل قید خانواده شو زده و با خانواده شوهر زندگی میکنه و حق بیرون رفتن به تنهایی یا رفتن کلاس و نداره اوایل اصرار داشتن منم شبیه اون بشم که نشد موفق نشدن .

راهنماییم کنین که چطور بتونم همسرم رو آگاه کنم وابستگیش کمتر بشه  با این که ده سال جدا زندگی کرده اما وابستگی شون کم نشده . توی حانواده شون زن سالاری بوده و پدر شوهرم اصلا اهل نظر دادن یا همراهی با خانواده در سفر و گردش نیست . 

شوهرم هم خیلی اصرار داره من کوچکترین کارها رو بهش بگم و اجازه بگیرم 

اطلاعات تکمیلی

سن ۲۳ جنسیت زن وضعیت تاهل متاهل
پاسخ مشاور

مشاور خانواده

سلام دوست عزیزم

مسائل مالی و تفاوت‌های فرهنگی خانواده‌ها از عمده عوامل موثر در تعارضات زناشویی هستند و ما معمولا در جلسات مشاوره‌ی پیش از ازدواج، بررسی می‌کنیم که طرفین با چه مسائلی روبه‌رو خواهند شد و چطور می‌تونن مشکلات‌شون رو حل و فصل کنن. اصلا قادر به انجام این کار هستند یا نه. با توجه به اینکه شما با این شرایط ازدواج کرده‌اید، نیاز هست که صبر و حوصله‌ی زیادی به خرج بدید تا همسرتون به تدریج بتونن به استقلال فکری و عملی لازم برای داشتن زندگی مستقل برسن. درباره‌ی اینکه تا به حال برای رفع این موارد چه اقدامی کردین توضیح ندادین. پیشنهاد بنده این هست که سعی کنید رابطه‌ی صمیمانه‌تری با همسرتون داشته باشید. در مواردی که به شکل وابسته عمل می‌کنن، زیاد حساسیت نشون ندید. مثلا نگید: تا کی میخوای مثل بچه‌ها به سلیقه‌ی مادرت لباس بخری؟ بلکه کمی سیاست به خرج بدید. مثلا یک روز که با هم بیرون هستید، چند تا لباس مناسب رو به همسرتون نشون بدید و پیشنهاد بدید یکی‌ش رو بخره. می‌تونید تشویقش کنید چند تا لباس رو بپوشه و بعد بگید که مثلا رنگ و مدل این دو تا لباس خیلی بهت میاد. کدوم رو برمی‌داری؟ یعنی از انتخاب بین دو تا چیز شروع کنید تا براش سخت نباشه. حواس‌تون باشه مثل یک بچه باهاشون برخورد نکنید و جوری رفتار کنید و اعتمادبه‌نفس بدید که همسرتون خودش یک لباس رو انتخاب کنه. بعدا هم وقتی اون لباس رو پوشید طوری که انگار کار خیلی بزرگ و مهمی کرده تشویق‌ش کنید: چه خرید خوبی کردی. واقعا بهت میاد. جنسشم خیلی خوبه.

زیاد مهم نیست اون لباس کاملا منطبق با سلیقه‌ی شما باشه یا نه. مساله این هست که همسرتون اعتمادبه‌نفس پیدا کنه و طبق نظر خودش خرید کنه. چون مثلا اگه سلیقه‌ی شما رو جایگزین سلیقه‌ی مادرش کنه، عملا مشکل وابستگی ایشون حل نشده. در مورد مدل مو و رستوران و سفر و غیره هم به همین ترتیب. مثلا همسرتون با مشورت مادرشون تصمیم می‌گیرن که برید شمال. شما اصلا در مورد مادرشون هیچ صحبتی نکنید و همیشه یادتون باشه همسرتون به دلیل اعتمادی که به مادرشون دارن سالهاست عادت کرده‌ اند با ایشون مشورت کنن و مادر همسرتون هم حتما خیرخواه زندگی شما هستن. یعنی از ایشون کینه و ناراحتی به دل نگیرید و با تدبیربرخورد کنید. سعی کنید با همسرتون نزدیکتر و صمیمی‌تر بشید و مثلا بگید که شمال الان گرمه خیلی. قبلا شمال زیاد رفتیم. بریم تبریز؟ اونجا رو تا حالا ندیدیم. به نظرت خوبه؟ بیا سرچ کنیم ببینیم جاهای دیدنی تبریز کجاست. همسرتون رو تشویق کنید که در این زمینه خودش اطلاعات به دست بیاره و بابت هر یک خط اطلاعاتی که پیدا می‌کنه جوری ازش تقدیر کنید انگار کار خیلی بزرگی انجام داده. ولی اگر باز ایشون از مادرشون هم سوال کردن، شما صبور باشید و یادتون باشه که تغییر رفتاری که مثلا بیست سال بهش عادت کردیم در عرض بیست دقیقه ممکن نیست.

به مرور زمان وقتی همسر شما از مستقل فکر کردن و مستقل عمل کردن لذت ببرن، وابستگی‌شون به دیگران کمتر میشه. بابت اینکه شما هم تحت تاثیر فضای حاکم بر خانواده‌ی همسرتون قرار نگرفتید و استقلال‌تون رو حفظ کردید بهتون آفرین میگم. 

به خدای بزرگ می‌سپارم‌تون

تجربه شما

اولین نفری باشید که نظر میدهید
login captcha