2737
2734
عنوان

TA

5988 بازدید | 90 پست
این تاپیک رو برای دوست قدیمی عزیز ایجاد میکنم. به شخصه از حضور دیگر دوستان استقبال میکنم.

همونطور که تو تاپیک قبلی گفتم من برای مشکلی که باهاش رو به رو شده بودم از یه مشاور کمک گرفتم مشاوری که اتفاقا استاد دوستم بود. و دوستم کارشناس ارشد روان شناسی، به عبارتی ایشون رو کاملا با آگاهی انتخاب کردم. ولی ایشون تشخیصی داد که با واقعیت زندگی من بسیار فاصله داشت. این بود که بعدا تصمیم گرفتم تنها به کسی اعتماد کنم که زندگی من و زیر و روش رو خوب بشناسه ولی هر چی جستجو کردم کسی رو پیدا نکردم، فقط خودم بودم که میتونستم به این امر تجهیز بشم. خودم دست به کار شدم، سعی کردم مطالعه کنم ولی اکثرا کتابهایی بودند که حاوی دستورالعمل بودند و این با روح جستجوگر من جور نبود. ضمن اینکه خیلی تغییر بنیادین هم ایجاد نمیکردند. تا اینکه با یه نظریه آشنا شدم.
نظریه اریک برن با عنوان Transactional Analysis یا تحلیل رفتار متقابل.
تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز.
این سیتم فکری خیلی تونست در این راه کمکم کنه. هم در شناخت خودم هم شوهرم و هم در تربیت فرزندم. طوری که من دیگه خودم رو محتاج رفتن به کلاسهای روان شناسی کودک که تا اون زمان میرفتم ندیدم. البته من تو این مدت که خودم TA)) میرفتم آدمایی دیدم که از تصمیم قطعیشون برای طلاق گذشتن و زندگی خوبی رو شروع کردن و هم ادمایی که راه قبلی رو ادامه دادن. ولی بیشتر از همه اینا آدمایی دیدم که کلا منصرف شدن و این کلاسها رو ادامه ندادن.
دوست داشتم بهت کتابی رو که در این زمینه منتشر شده معرفی کنم. ولی پیش از اون بخشی از کتاب رو که فکر میکنم بیشتر از جاهای دیگه ممکنه بهش احساس نزدیکی کنی رو برات تایپ کنم. هدف من نشون دادن یه پنجره جدید به شماست. حالا اینکه چقدر برای شما جذاب یا راه گشا باشه مربوط به شخص شماست.
این بخش از کتاب رو که برات انتخاب کردم اتفاقا قسمت آخر کتابه و خودم هنوز دوره اش رو نگذروندنم فقط از سر کنجکاوی داشتم مطالعه میکردم که بهش رسیدم و فکر کردم شاید بیشتر از جاهای دیگه باهاش بتونید ارتباط پیدا کنید. هدف اصلی من از معرفی این روش به شما اینه که بتونید بفهمید چرا این همه طول کشید تا چنین تصمیمی بگیرید.
تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز.
ـ بازی های روانی و تحلیل بازی ها
آیا هیچگاه در رابطه متقابلی بوده اید که شما و طرف مقابل هر دو به احساس بد برسید و پس از آن چیزهایی از این قبیل به خودتان بگویید:
چرا این ناراحتیها دائم برای من اتفاق می افتد؟
خدایا چرا دوباره این اتفاق افتاد؟
من فکر کردم او با دیگران فرق دارد ولی...
ایا برایتان عجیب بود که کارها به شکلی دردناک درایند و با این وجود در همان زمان متعجب شوید که همین کارها و همین اتفاقات قبلا به سرتان آمده است.
اگر چنین رفتار متقابلی داشته اید، به احتمال زیاد شما درگیر نوعی رفتار شده اید که به زبان تحلیل رفتار متقابل، بازیها نامیده میشوند. همانند بازی فوتبال و یا بازی شطرنج، بازیهای روانی نیز بر طبق قوانین از پیش تعیین شده ای بازی میشوند. در این فصل ما به روشهایی در مورد تحلیل بازیها میپردازیم که توسط اریک برن و سایر نویسندگان رفتار متقابل ارائه شده اند.
مثال هایی از بازی ها:
مثال 1. جک و جین یکدیگر را ملاقات می کنند و عاشق هم میشوند و تصمیم میگیرند زندگی مشترکی را باهم داشته باشند. در مراحل اولیه همه چیز خوب پیش میرود ولی پس از گذشت چند ماه جک شروع میکند به ازار دادن طرف مقابلش، تمایلات و احساسهای جین را نادیده میگیرد. بر سر او فریاد می کشد و گاهی اوقات او را به سویی هول میدهد. او شب ها در حالی که مست است دیر به خانه می آید و پول جین را بدون اجازه او خرج میکند. جین با وجود رفتار ناسالم جک باز هم در کنار او میماند. هر قدر که جک تهاجمی تر میشود جین بیشتر برای رفتارهای او امتیاز قائل میشود. این وضعیت تقریبا سه سال طول میکشد. سپس جین بدون خبر، جک را به قصد ازدواج با مرد دیگری ترک میکند. جک به منزل می آید و یادداشتی از جین روی میز آشپزخانه میبیند که او برای همیشه رفته است.
جک گیج و مبهوت می ماند و به خود میگوید، خدایا چرا این بلا سر من امد؟ او به جستجوی جین میپردازد و تلاشهای ناموفقی برای برگرداندن جین به خانه میکند. هرچه بیشتر جک خواهش و التماس میکند، جین سرسختانه او را طرد میکند و بدترین احساس ها را در او به وجود می آورد. جک اوقات بسیار طولانی را با احساس افسردگی، ترک شدگی و بی ارزشی میگذراند و سعی میکند دریابد که اشکال کار کجاست؟ مگر آن مرد چه دارد که من ندارم؟
عجیب اینجاست که تمام این اتفاقات قبلا به سر جک امده است. او در دو رابطه دیگر و دو طرد شدگی دیگر که دقیقا به همین شکل بوده است قرار داشته است. او هر بار به خودش گفته است که دیگر از این کارها نمیکنم. ولی دوباره ان کارها را کرده است و هر بار احساس تعجب و طرد شدگی داشته است.
در واقع جک یک بازی روانی به نام " به من لگد بزن" را بازی کرده است.
جین هم همین ماجرای مشابه را قبلا داشته است. جین قبل از اینکه جک را ملاقات کند چندین رابطه با مردها داشته است. به نظر میرسد که جین مردهایی را انتخاب میکند که در ابتدا رفتار خوبی دارند ولی به زودی مانند جک رفتارهای بیمارگونه ای را آغاز میکنند. او هر بار با این رفتار سازش کرده است و تا مدتی مثل یک خانم کوچولو رفتار کرده است و باز هم هر بار به طور ناگهانی تغییر عقیده داده است و آن مرد را بی خبر ترک کرده است. وقتی که او دست به چنین کاری میزند احساس حق به جانبی و نوعی پیروزی میکند. او به خود میگوید "فکر میکردم که همه مردها همینطورند" با این وجود، بعد از مدتی او رابطه دیگری را با شخص جدیدی شروع میکند و کل ماجرا از نو بازی میشود.
جین درگیر بازی " حالا گیرت آوردم فلان فلان شده" است.
...
از این مثالها میتوا نیم چند ویژگی نمونه بازیها را بیرون بکشیم:
1. بازیها تکراری هستد.
2. بازیها بدون آگاهی بالغ صورت میگیرند. با وجود اینکه افراد بازیها را بارها و بارها تکرار میکنند، انها هر بار بازی خود را بدون اینکه از ان آگاهی داشته باشند بازنوازی میکنند. فقط زمانی که شخص بازیگر به پایان بازی میرسد ممکن است از خود بپرسد چطور شد که باز هم این اتفاق افتاد؟ حتی در این مرحله هم افراد خود متوجه نیستند که خودشان در به راه انداختن بازی نقش داشته اند.
3. بازی ها همیشه به گونه ای به پایان میرسند که بازیگران احساسهای تخریبی را تجربه میکنند.
4. بازیها شامل روابط متقابل پنهان بین بازیگران میشود.
5. در بازی ها همیشه لحظه ای وجود دارد که در آن شگفت زدگی یا گیجی پیش می آید.

بسیار عجیب است که افراد چگونه میتوانند افرادی را بیابند که بازی های انها با بازی خودشان پیوند بخورد. ... مانند این است که هر شخص پیراهنی پوشیده است که نام بازی را که دوست دارد با او بشود روی ان نوشته است. بر قسمت جلوی پیراهن شعاری نوشته شده که ما آگاهانه میخواهیم همه آن را ببینند. در پشت این پیراهن پیام پنهانی در سطح روان شناختی حک شده است. پیامی که در پشت این پیراهن نوشته شده همان پیامی است که در واقع تعیین میکند که ما چه کسانی را برای رابطه با خود برمی گزینیم. میتوانیم تصور کنیم که بر روی جلوی پیراهن جین شعاری بدین مضمون نوشته شده است:
من شیرین و پر تحمل هستم. در حالی که در پشت پیراهن جین چنین شعاری میخوانید: فقط صبر کن تا به چنگت بیارم و به حسابت برسم. ص470
استوارت، یان، جونز، ون، تحلیل رفتار متقابل، ترجمه بهمن دادگستر، تهران: دایره،1389، صص467 ـ470.

ـ چرا افراد به بازیهای روانی میپردازند؟
ادامه دارد...
تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز.

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

سلام گلم. بسیار بسیار ممنونم. پست اول رو خوندم. بقیه رو هم می خونم. ممنونم از توجه و وقتی که میذاری.
دخترکی شاد در من می‌زیست...که چونان شاپرک، به این‌سو و آن‌سو میپرید...خیال پرواز داشت... و آرزوی پروریدن نسلی...پر از غصه شد...از رویاهایش دست کشید...هنوز پا به سن نگذاشته بود که پیر شد...پولکِ بال‌هایش ریخت... پَرپَر شد...
2728
ممنون مایا جون. پست دومت رو هم خوندم اسم کتاب چیه؟ من با خوندن کتاب و بدون رفتن به کلاسها می تونم مطالب رو بفهمم؟
دخترکی شاد در من می‌زیست...که چونان شاپرک، به این‌سو و آن‌سو میپرید...خیال پرواز داشت... و آرزوی پروریدن نسلی...پر از غصه شد...از رویاهایش دست کشید...هنوز پا به سن نگذاشته بود که پیر شد...پولکِ بال‌هایش ریخت... پَرپَر شد...
واقعا ممنونم. برو عزیزم نگران تاپیک نباش. من می خونم. من هم یک کاری دارم باید برم بیرون . ان شاءالله برمیگردم و میخونم.
دخترکی شاد در من می‌زیست...که چونان شاپرک، به این‌سو و آن‌سو میپرید...خیال پرواز داشت... و آرزوی پروریدن نسلی...پر از غصه شد...از رویاهایش دست کشید...هنوز پا به سن نگذاشته بود که پیر شد...پولکِ بال‌هایش ریخت... پَرپَر شد...
خوندم..جالب به نظر میاد
دخترکی شاد در من می‌زیست...که چونان شاپرک، به این‌سو و آن‌سو میپرید...خیال پرواز داشت... و آرزوی پروریدن نسلی...پر از غصه شد...از رویاهایش دست کشید...هنوز پا به سن نگذاشته بود که پیر شد...پولکِ بال‌هایش ریخت... پَرپَر شد...
2740
سلام مایا جان ممنون از وقت وانرژی ای که میگذاری .ممکنه ااطلاعات بیشتری از کلاس ومدرس اون بدی ممنون میشم البته برای یکی از دوستانم می خواهم .اشنایی با این روش میتونه به خیلی از انهایی که واقعا به فکر تغییر خودشون هستند کمک کنه وتغییر ادمها یعنی تغییر جامعه .ازبد به خوب . بازی "اره ...............اما "را هم بذار که وصف حال تعدادی ازکاربرهاست.خوشحالم که یک تاپیک درست وحسابی برای خوندن پیدا کردم .امیدوارم ادامه بدی وموفق باشی .
به او گفته شد : " وارد بهشت شو " . گفت: "ای کاش قوم من می دانستند"
دوستان خوشحال شدم از تشریف فرماییتون به این تاپیک. من لینک دانلود کتاب بازی های اریک برن رو میذارم. اینکه کامل توضیح ندادم دلیلش اینه که بازیها آخرین فصل کتاب هست و برای خوب فهمیدنش نیاز هست که از اول کتاب رو بخونیم. الان در توضیح همین بخش که چرا افراد به بازی میپردازند باید رفت سراغ پیش نویس زندگی که فصل قبلی این کتابه. اگه چند نفر بودیم و دوستان مایل بودند. شاید بتونم جزوه خودم رو اینجا تایپ کنم. فکر میکنم برای کسایی که به کلاس دسترسی ندارند مفید باشه. اگه نتونستم از نت کمک میگیرم.
بیتا جان بازی آره ...اما مثال دوم همین کتابه. ولی من الان نمیخوام برم سراغ بازیها چون پریدن از پله اول به آخره. اگه همه مایل بودن میتونیم از اول کتاب شروع کنیم.

علی الحساب مطلب زیر برای بیتا جان
تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز.
معرفی کتاب : بازی ها ، روانشناسی روابط انسانی اثر فوق العاده اریک برن
می خوام راجع به یک کتاب بسیار مفید در حوزه روانشناسی حرف بزنم که چندی پیش برای برخی دوستانم معرفی کردم. این کتاب که بازی ها نام داره یکی از پرفروش ترین و پر تیراژ ترین کتاب های روانشناسی هست . پیشنهاد می کنم این کتاب رو هم بخونید و از ثمراتش بهره بگیرید.قیمت کتاب 3800 تومان هست.

در کتاب مشهور اریک برن به نام بازی هآ , از حدود چهل و شش بازی مختلف که می‌توانند گروهی و یا تکی اعمال شوند نام برده شده و بعد از او دیگر متخصصین روانکاوی و TA به تکمیل آنها و اضافه کردن دیگر بازی‌های مدرنتر به ساختار این روش روانکاوی شده‌اند.: مثالی ساده‌ای برای بیشتر روشن شدن موضوع می‌زنم: در روحیهٔ جاری بیشتر جوانان این روزهای ایران , بازی �کی از کی بدبخت تر است� کاملاً جاری و ملموس است. در این بازی فردA می‌خواهد دائم از غم‌ها و مشکلاتش حرف بزند و دیگر افراد گروه و یا جامعه نیز مجبور می‌شوند با او بازی کنند. فرضاً فرد B با او هم صحبت می‌شود و فرد A طبق معمول در مورد مشکلاتش و غمهایش شروع به صحبت می‌کند. فرد B برای مشکلات او راه حل‌هایی پشنهاد می‌کند ولی فرد A هر کدام از راه حل‌ها را با جملهٔ �خوبه , ولی...� پاسخ می‌دهد. در نهان این بازی فرد A می‌خواهد به این بازی لذتبخش بپردازد و مقصودش حل کردن مشکلاتش نیست , برای همین تمام پاسخ‌هایی که می‌دهد برای رد کردن راه حل‌های فرد B طراحی می‌شود و این بازی آنقدر ادامه پیدا می‌کند تا فرد B دیگر راه حلی نداشته باشد و فرد A به پیروزی ای که انتظارش را داشته دست پیدا کند و آن چیزی نیست جز این که شخص A دوباره به خودش بگوید �کسی از من بدبخت تر نیست�

برگرفته از وبلاگ حرفهایی برای خواندن و فکر کردن
http://life-skills.blogfa.com/post-12.aspx
تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز.
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

دعای عهد

zizi100 | 2 دقیقه پیش
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز