2737
2739
عنوان

TA

| مشاهده متن کامل بحث + 6023 بازدید | 90 پست
ـ چرا افراد به بازیهای روانی میپردازند؟
[پاسخ به این سوال رو با گذر از بخش پیش نویس ادامه میدم. فقط برای این ادامه میدم که پرسش بالا رو بی پاسخ نذارم]

... جک بدون اینکه آگاه باشد بازنوازی همزیستی دوران کودکی خود با مادرش را می کرده است. زمانی که او نوزادی بود به طور غیر کلامی اینطور برداشت کرد که مادرش او را طرد میکند و بدون بهره گیری از کلمات جک تصمیم گرفت: چنین به نظر میرسد که تنها زمانی میتوان ازمادر توجه گرفت که او در حال طرد کردن من باشد. در غیر این صورت او هرگز به من توجه نمی کند. بنابراین باید کاری کنم که او همیشه مرا طرد کند.
او به زودی روشهای زیادی را یافت که به این نتیجه رسد. گاهی اوقات دائما نق نق و شکایت میکرد. در سایر مواقع سر و صدا میکرد. در هر دو صورت مادر از او عصبانی میشد و بر سر جک فریاد می کشید و حتی کشیده ای به او میزد. این توجه ازار دهنده است ولی از هیچ بهتر است.
در زمان بزرگسالی نیز جک هنوز نااگاهانه از همان روش دوران کودکی خود پیروی میکند. او دنبال زنانی میگردد که او را از یک وضعیت والدی طرد کنند. اگر این جریان با کندی به پیش رود، او این روند را با زجر دادن زن تسریع میکند، درست مانند زمانی که 15 ماه داشت و مادر خود را زجر میداد.
جین نیز یک نقش همزیستی دوران کودکی خود را بازنوازی میکرده است. در دوران نوزادی و وقتی که کودک نو پایی بود، نوازشهای بسیاری را از پدر خود میگرفت. ولی زمانی رسید که جین دیگر یک بچه نبود بلکه دختر کوچولوی قشنگی شده بود. پدرش در حالت نفسانی کودک خود در رابطه با واکنش جنسی خودش نسبت به جین احساس ناراحتی میکرد و بدون این که آگاه باشد از نظر جسمی از او فاصله گرفت.
جین احساس آزردگی عمیقی کرد و برای اینکه این درد را حس نکند آن را با خشم پوشانید. او تصمیم گرفت که اگر خودش نقششخص طرد کننده را به عهده بگیرد، احساس ناراحتی کمتری خواهد کرد. او به حالت نفسانی والد خود رفت تا کودک پدر خود را طرد کند. به عنوان یک زن بزرگسال، او ناآگاهانه همین تصمیم دوران کودکی را به اجرا درمی آورد. او نقابی از چهره پدرش را روی صورت مردانی که با آنان در ارتباط است می زند و در حالی که بار دیگر خشم دوران کودکی خود را احساس میکند آنان را طرد میکند.
وقتی که افراد به بازیهای روانی میپردازند تا همزیستی دوران کودکی را بازنوازی کنند، آنها مساله ای را که نادیده گرفته شده است توجیه میکنند. و ان را حفظ میکنند. با انجام این کار انها از چارچوب داوری خود دفاع میکنند.
بنابراین بازیها برای توجیه آنچه بازیگران احساس میکنند و باور دارند انجام می شود (احساس های تخریبی آنان و وضعیت های زندگی) و همچنین بدین منظور که مسوولیت را به گردن شخص دیگر و یا چیز دیگر بیاندازند. هر گاه شخصی چنین کاری را میکند او پیش نویس زندگی خود را تقویت و توسعه میبخشد. همان منبع، ص502
تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز.
ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!😥 من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 💕🌷



بیتا جان اسم کلاس و مدرس خودم رو نمیگم چون تو این سایت زیاد درباره ریز زندگیم حرف زدم و اینجوری ممکنه زیادی خودمو معرفی کنم ولی اگه میخوای میتونم اسم کلاس یکی از دوستام رو بپرسم و برات بگم.
تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز.
سلام مایا جون
وای تو چقدر چیز بلدی من احساس خنگی می کنم
مطالبت رو خوندم ولی باید چند با ردیگه هم بخونم تا خوب بفهمم (من خنگ نیستم ها زیاد دنبال مسائل روانشناسی نبودم)
حالا که باهات دوست شدم رو به فال نیک می گیرم و می خوام ازت خیلی چیزا یاد بگیرم
خدای من ! گلهای آفتابگردان در روزهای ابری بلاتکلیفند مثل من و روزهای بی تو بودن
2742
کتاب رو هم دانلود می کنم سر فرصت می خونم امیدوارم صد برابر چیزایی که به بقیه یاد می دی برات اتفاق های خوب توی زندگی بیفته
خدای من ! گلهای آفتابگردان در روزهای ابری بلاتکلیفند مثل من و روزهای بی تو بودن
ممنوم مری جون. خودتو دست کم نگیر عزیزم. ما هر دو میتونیم از هم چیز یاد بگیریم. اینکه نتونستی خوب بفهمی ربطی به گیرایی تو نداره. دلیلش اینه که این مطلب رو من از فصل اخر کتاب برداشتم، برای فهمیدنش باید مطالب قبلی رو بدونی. بعضی کلمات تو فصول قبل به تفصیل توضیح داده شدن. تازه خودم هم این فصلو خوب بلد نیستم. چون هنوز تو کلاس بهش نرسیدیم. فقط فکر کردم دوست قدیمی بهتر می تونه با این بخش از کتاب ارتباط برقرار کنه .
تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز.
در هر حال ممنونم .من دنبال دکتر منصور بهرامی هستم ولی اگر دوست شما از کلاسهاش ومدرسش راضییه برای شروع میتونه خوب باشه دوتا کتاب خوب هم هست بهت معرفی میکنم "وضعیت اخر "نویسنده :دکتر تامس ا. هریس .ترجمه اسماعیل فصیح ..و"ماندن در وضعیت اخر "نویسنده امی ب هریس و تامس ا . هریس"ترجمه اسماعیل فصیح.
به او گفته شد : " وارد بهشت شو " . گفت: "ای کاش قوم من می دانستند"
سلام گلم. برنامه ی " پوره کردن" مغز منو داری دیگه؟
چقدر خوبند و تامل برانگیز...
امروز رفتم دنبال کتاب پیداش نکردم. یکی شون گفت تحلیل رفتار متقابل اریک برن رو می خوای؟
درحالیکه شما نویسنده های کتاب رو کسان دیگری معرفی کردی...


آی قربون اون دست و پنجه ات اگر جزوه ات رو تایپ کنی اینجا... یک جمعی دعاگوت می شن... هر چند توقع زیادیه... ولی برات الهی خیر و برکت بیاره...
با شماره سریال مثلا از 1 شروع کنی و کم کم بنویسی. باز هم جسارت من رو در مورد این درخواست متوقعانه بپذیر.
ممنونم.
الان با این اوصاف که گفتی بازی ها برای فصل های بعدی هستند، صلاح میدونی من بخونمشون... یا نرم نرمک شروع کنم.
دخترکی شاد در من می‌زیست...که چونان شاپرک، به این‌سو و آن‌سو میپرید...خیال پرواز داشت... و آرزوی پروریدن نسلی...پر از غصه شد...از رویاهایش دست کشید...هنوز پا به سن نگذاشته بود که پیر شد...پولکِ بال‌هایش ریخت... پَرپَر شد...
2740
سلام. من نمیدونم کتابی که داشته چی بوده. ولی این کتاب دقیقا با همین مشخصاته. آبی تیره است. خودت کتابو داشته باشی خوبه. شهر کتاب ها هم دارند ولی من خودم از انقلاب گرفتم. کتاب معروف و پر فروشیه فکر کنم چاپ هجدهمش رو من دارم. مال اریک برن اگر هم تو بازار باشه برای ما فکر کنم همین واضح تره. کتاب بازی هاشو که من دیدم که خیلی سخت تر بود. کتاب بازی ها رو یه نگاه کلی بندازی شاید بد نباشه. ولی من خودم از خودم این توقع رو ندارم که الان خیلی خوب متوجهش بشم.
راستش با دو تا بچه تایپ کردن سخته ولی از اونجایی که من معمولا جزوه پر و پیمون نمینویسم شاید بتونم. اگر هم نشد مطالبش رو از اینترنت کپی میکنم. ولی خود کتاب رو داشته باشی خوبه کتاب ارزشمندیه. من باهاش زندگی میکنم. شبام میذارمش کنار بالشم میخوابم.
تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز.
سلام. سعی می کنم تهیه کنم. واقعا بازی ها درستند...
دقیقا همون چیزی که می گن یک اتفاق بارها و بارها رخ میده تا اون درسی رو که باید ازش بگیری و یا اون رفتاری رو که باید در خودت تغییر بدی.
تامل برانگیزه و فسفر سوزاننده!
منم با این اوضاع و احوال داغون روحی و جسمی واقعا توان تمرکز و یادگیری چیزهای جدید در این برهه برام خیلی کم شده. مثل بچه های بیش فعال، بی طاقت و بی تمرکز شدم البته همراه با بی حالی و نه بیش فعالی... باید تا جایی که توان فکری ام اجازه میده جلو برم. شاید بخشی اش رو هم بذارم برای وقتی که یکم تو شرایط جدید جا افتادم و اندکی روحم التیام یافت... الان وااااااااااااااااااااااااااااااقعا خسته ام. دلم می خواد دنیا در همین نقطه متوقف شه...
دخترکی شاد در من می‌زیست...که چونان شاپرک، به این‌سو و آن‌سو میپرید...خیال پرواز داشت... و آرزوی پروریدن نسلی...پر از غصه شد...از رویاهایش دست کشید...هنوز پا به سن نگذاشته بود که پیر شد...پولکِ بال‌هایش ریخت... پَرپَر شد...
سلام مایا جون
کتاب بازی را دانلود کردم ازت ممنونم ببینم با خوندنش می تونم گره ای از مشکلم باز کنم
آخه من کاما مثل فرد A هستم که فکر میکنم هرچی بد بختی خدا یر من آورده
برای شادی روح همه اموات خودتون و همچنین مادر من فاتحه مع الصلوات .//
راست میگی دوست قدیمی. شرایط سختی داری. اگه توانش رو در خودت دیدی ادامه بده. بنا رو بر این بذار که به خودت سخت نگیری.
من پست اول رو درباره معرفی کل این سیستم (تحلیل رفتار متقابل) میزارم اگه دوستان دیگه هم مایل بودند بگند. سعی میکنم بیشتر از اینترنت کمک بگیرم که نیاز به تایپ کردن نباشه.
تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز.
بیتا جون امروز به دوستم زنگ میزنم اگه تونستم پیداش کنم شماره رو میزارم.


جیجر جان کتاب بازی ها به نظرم برای شروع خیلی سخته. اگه نتونستی باهاش ارتباط برقرار کنی نا امید نشو. همینطور که گفتم اینو بیشتر برای اشنایی با TA گذاشتم.
تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز.
lمایا جان ممنون از تلاشت.من کتاب بازیها نوشته اریک برن با ترجمه اسماعیل فصیح را دارم از نشر البرز چاپ پنجم سال 1370 شاید مترجم دیگری هم همین کتاب را ترجمه کرده باشه .بهتره دوستان فقط به نام کتاب ونویسنده اون توجه کنند تا سردر گم نشوند .
به او گفته شد : " وارد بهشت شو " . گفت: "ای کاش قوم من می دانستند"
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687