فکر کن با گردن درد و کتف درد شدیدی که همیشه باهامه...از سر کار اومدم.بجز کل کارهای خونه
لباس ورزشی همسرمو اتو کردم عطر زدم
چون با دوستاش میره زمین چمن فوتبال
گفت برام چای بریز تو تراول ماگ
کنار چای دوتا خرما گذاشتم.بعد اومده بالا سرم به جای تشکر میگه چرا گردو نذاشتی تو خرما😲😲😲😲
گفتم ختم باباته مگه
نگو که چای و خالی نکردی رو هیکلش😒
تو منی یا من توعم😖
چه رویی داره، باید در کنار توجه و محبت به همسر گاهی حالیش کنیم ما هم خسته میشیم
قاطی نکرد؟انقدر داد زد سر من
دیدم داره مغزمو سرویس میکنه گفتم درسته حرف بدی بود ببخشید.فکر کن اینهمه کار کنی یه تشکر نکنه آخرش بدهکارم بشی
😑زیادی پر روش کردی
بهتره محبت های زیادت رو قطع کنی
ودف واقن گفتی؟
