سلام زندگی خوبی داشتم شوهرم عاقشم بود زندگی خوب پیش میرفت تا اینکه بچه دار شدیم و بچم بزرگتر میشد یکساله و یکساله نیم و من اتاقم از اتاق همسرم جدا شد و شبها پیش دخترم میخوابیدم تا اینکه چند وقت پیش با واقعیت تلخی مواجع شدم هیچ وقت سر گوشی همسرم نمیرفتم یه بار اتفاقی رفتم ودیدم با یه خانم که بچه داره پیامم میده ودر ارتباطه دنیا برام تموم شده بود به روش اوردم گفت فقط پیام داده و این خانم شوهرش رهاش کرده و فقط قصدش کمک مالیه وخیانتم نکرده
چت هاشون چطور بود؟
اما تغییر کرده بود به خودش میرسید شبها دیر میومد خونه حدودا یکساعت وقتی میپرسیدم جواب نمیداد میگفت کار دارم حدود یکماه بود که زندگیم جهنم بود شبها میرفت تو اتاقش درو میبست میگفت از صدا بچه بیدار میشم
تو چتشون اون خانمه ابراز علاقه میکرد و میگفت عکساتو نگه داشتم
براش پول واریض کرده بود فرستاده بودش مشهد البته این خانمه توی شهر دیگه ای بود
شبها همش گوشیش پیششه تا میاد خونه سرش تو گوشیه میگه من میرم بخوابم ولی وقتی میرم در اتاقش یه نوشیدنی براش برم هنز فری تو گوششه و سرش تو گوشی
یه بار باهاش دعوای سختی کردم گوشیشو شکشتم اولین دعوامون بود
ای بابا
گفتم چرا به منو وبچه نمیرسی همش سرت تو گوشی از اونروز به دخترم بیشتر رسید. اما. دوباره یه گوشی خرید و با هم اشتی کردیم ولی
خب وقتی اون خانم شهر دیگس چرا به خودش میرسیده و دیر برمیگشته؟
بازم شبها تو اتاق تنها میخوابه بهش گفتم منم دیگه میخوام پیشت بخوابم گفت نه اگه شبها دخترمون بیدار شه من خواب زده میشم خوابم نمیبره
زندگیم جهنم شده با هیچکسم نمیتونم درد ودل کنم
خیلی بیشتر پیگیری کن.یعنی چی که کمک مالی میکنه؟مگه خیریه ست؟ابراز علاقه هم که کرده زنه دیگه بدتر
احساس میکنم از رو سرگرمی و تنهایی شبا این کارو کرده بعدش افتاده تو دام.
شوهر شمام ابراز علاقه کرده؟
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
