بچم شش ماهشه شوهرم صبح میره سرکار شب میاد چه اومدنی یا خسته اس یا باز شب کاره.تو شهر غریبم وقتایی بچم میفته سر گریه هیج جوره اروم نمیشه دلم میخواد بزنمش در نتیجه محکم میزنم تو سرو صورت خودم یه بارم محوم تکونش دادم طفلی بیشتر گریه کرد از دست خودم کلافه شدم چرا من اینطوری شدم
احتمالا افسردگی بعد زایمان گرفتی.کارات خطرناکه.حتما دکتر برو.
خسته ای بخاطر دست تنها بودنت. چند وقت برو خونه مادرت یا از خانوادت بخاه بیان پیشت
أصلا ناراحت نباش معمولا بعد از زایمان بخاطر استرس و فشار ناشئ از بیخوابی این حالتا بوجود میاد
خیلی درکت میکنم
برو دکتر عزیزم اون بچه گناه داره بعدشم خودت از پا در میای اگه شرایطش رو نداری یه ذره به خودت برس ظاهرت رو تغییر بده دکور خونت رو عوص کن غذاهای گرم درست کن از زعفرون وگلاب بیشتر استفاده کن یه قطره گل سرخ هم بگیر دوهفته استفاده کنی اثرش رو میبینی
سعی کن از کسی کمک بخوای یا یه وقتی رو به خودت اختصاص بدی شده حتی یه ساعت
مادرشوهرم میاد پیشم که خیلی رو اعصابه اصلن از زندگی بیزار شدم
میدونی من سعی میکنم طول روز باهاش بازی کنم بغلش کنم ولی دیگه زیادیش کمر درد میشم اعصابم میریزه به هم همیشه اینطوری گریه نمیکنه یه وقتایی
اخی،از خودت نارتحت نباش،ادما یه ظرفیتی دارن خب،هم غربت هم تنهایی هم کارای بچه بهت فشار اورده نمیشه شوهرت زودتر بیاد خونه؟یا یک هفته بری خونه مادرت ریلکس کنی؟
تارا جان سعی کن خونسردیتو حفظ کنی یه کم صبور باش وقوی موقعی که خیلی ناراحتی چندتا نفس عمیق بکش
محیط خونتو شاد و سرزنده نگه دار برای خودت موسیقی که دوست داری بزار به خودت برس این دورانم تموم میشه
چند وقتشه نی نیت
نه متاسفانه نمیشه اخر هفته ها میریم شهرمون فقط یه روز.نه اتفاقا یه هفته خونه بودم غیر از اعصاب خوردی هیچی نبود اخه من برم خونه مامانم مادرشوهرم دنبالم میاد اونجا یعنی سوژه شدما ابجیام بهم میخندن بیشتر ناراحت میشم
بهارنارنج مرتب بخور برا اعصاب عالیه
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
