سودا۴۴

عضویت : 1400/07/10
زن
درج نشده است
به قدری ساکتم حالا؛که انگاری؛درونم حکم؛ آتش‌ بس،و حالِ چشم‌هایم خوب و آرام است.به قدری ساکتم انگار؛میان شهر قلبم صد هزاران مُرده دارد شعر می‌گوید..ببین من ساکتم، این بغض و این آشوب، از من نیست...دلم تنگ است؟ اصلا نیست کسی را دوست می‌دارم؟ نمی‌دارم رها، آرام و معمولی؛ شبیه کلّ آدم‌هامیان موج‌ها چون قایقی؛ بی سرنشینم، بی سرانجامم نه فکری در سرم دارم،نه عشقی در دلم،آرامِ آرامم...- نرگس صرافیان 💓🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃💓
موردی یافت نشد!