2733
2734

من از بچگی خونه مادرجونم بزرگ شدم. کلی ازشون خاطره دارم. الان چند وقتی هست ک فراموشی خیلی بدی پیدا کرده. ماهارو میشناسه ها ولی حرفی ک میخواد بزنه رو یادش میره. نمیدونه جایی ک هست کجاس. اتفاقای جدید و نزدیک رو اصلا تو حافظه اش نمیمونه. خیلی دلم میگیره وقتی اینجوری میبینمش😔😔😔

غیبتت سخت شد از دست مسلمانی من😭😭😭
2731
تجربه ای از این موارد دارین؟ چجوری باید برخورد کرد باهاشون؟

سعی کنید از دستش ناراحت نشید 

دعواش نکنید 

و محترمانه باهاش برخورد کنید 

چون وقتی نباشه فقط حسرت میخورید 

من کشیدم این روزا رو.....

خوشبحالش باز تواین سن الزایمر گرفته من که سی سالمه بعد زایمانم با بچه یک ساله خنگ شدم ی چیزی رو میذا ...

منم تو دوره یکی دوسالگی پسرم همین بودم. چون خیلی ب همه چی دست میزد و منم‌مجبور بودم از دستش یه جایی بذارم بعد یادم نمیومد کجا میذارم. وقتی بزرگتر بشه بهتر میشی ان شاءالله

غیبتت سخت شد از دست مسلمانی من😭😭😭
سعی کنید از دستش ناراحت نشید  دعواش نکنید  و محترمانه باهاش برخورد کنید  چون وقتی ...

بله درسته. سعی میکنم واقعا ک درست برخورد کنیم باهاش. ولی وقتی مجبور میشیم بهش دروغ بگیم عذاب وجدان میگیرم. مثلا میگه بریم خونه خودمون. بهش میگم باشه من کارامو برسم میبرمت ولی میدونم ک نمیبرمش😭

غیبتت سخت شد از دست مسلمانی من😭😭😭
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687