2737
2739
من عزادارم.عزیزم تازه ازدست رفته.لباسم مشکیه.هنوز چهلم ندادیم.دیشب خواهر شوهرم بعداز 2سال دعوتمون کرد خونشون. با اینکه قلبا راضی نبودم اما بخاطر شوهرم با روی باز استقبال کردم ورفتیم مهمونی غافل از اینکه مهمونی جشن تولد دخترش بوده و کلی دعوتی داشتن. 100بار خاستم پاشم برم اما بازم چیزی نگفتم خیلی بهم بی احترامی شده خیلی ناراحتم بخدا
نگفت که تولد بچشه؟
میان ارزوی تو و معجزه خداوند دیواری است به نام اعتماد...پس اگر دوست داری به آرزویت برسی با تمام وجود به او اعتماد کن هیچ کودکی نگران وعده بعدی غذایش نیست زیرا به مهربانی مادرش ایمان دارد.ای کاش ایمانی از جنس کودکانه داشته باشیم...


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

2731
نه نگفتن. منم به شوهرم گفتم مگه من ازشون توقع داشتم به عزاداری من بشینن. خالم مرده عزاش واسه خودمه منکه بخیل نیستم خوش باشن دیگه چرا منو خواستن که جلو همه با لباس مشکی سکه 1پولم کنن؟
2738
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز