آقاجونم یه بار دیگه بیا🖤

میشه بیای و باز ذوق کنی از هدیه های داداش 

آدامس دهنت بذاری و ذوق رو تو چشات ببینم 

آقاجون اون روز که تو حیاط با مامان سبزی پاک میکردی چه میدونستم قراره به یه ماه نکشه ویران شه آبادیه دلم آقاجون اون روز که تو اتاق خوابیدی و گفتم باید ببرمت دکتر از بس بی خوابی چه میدونستم اینطوری سرگشته ات میشم 

آقاجون تو که می‌دونستی من چقد از مرگت هراسونم چرا این کارو باهامون کردی آقاجون همیشه ورد کلامم پیش مرگت شدن بود و خنده تو که نه خدا نکنه وای آقا جون از چیت بنویسم از کدوم خاطره ات مگه تمومی داره 

ممنون عزیزم خدا اموات شما رو هم بیامرزه

من الان ۳۱سالمه و آقاجونم ۱۹روزه نیست 

خدا پدرتون رو بیامرزه

آقاجون بیا و لباست رو که واسه بار آخر بهم دادی شسته شده تحویل بگیر 

این لباست که اصن چرک نبود دورت بگردم 

مگه یادم می‌ره آخرین باری که دستم دادی و گفتی روله این لباس چرکه برام میشوری همون لحظه مثل هزار لحظه دیگه دلم لرزید و گفتم آقاجون لباس برات اتو زدم برو انتخاب کن اینو میشورم دلم نیومد بگم آخه قربونت برم این که چرک نیست و این لباسی که دلم نیومد بشورم رو چ کنم

وای آقاجون تمیز و شیکم بیا تا دلم رو بریزم به پای کت شلوار پوشیدنت که میومدی جلوم میپوشیدی تنت هیچی نمیگفتی ولی برق چشات می‌گفت ازم تعریف کن منم غش میکردم واست و برات اسپند دود میکردم چشمت نزنن آقاجونم من چ کنم با این خاطرات 

بیا الهی که من فدای کفشات بشم که همیشه برق میزد 

بمیرم واسه موهای بهم ریخته و بلند شده ات رو تخت بیمارستان 

ممنون عزیز خدا اموات شما رو هم بیامرزه

می‌دونم ولی عکسش رو که میبینم دیگه دلم نمیخواد ازش چشم بردارم و میرم به تموم خاطرات گذشته اش

لطفا امشب هم بیا به دیدنم اگه شد بغلم کن دلتنگ آغوشتو دلتنگ بوی تنتم دلتنگ دستای قشنگت دلتنگ همه چیت آقاجون کاش یه چیزی ازم میخواستی کاش یه کاری میتونستم انجام بدم واست وای آقاجون نرو از خیالم حتی یه لحظه 

آقاجونم بیا تا برات کوکو سبزی درست کنم که نگی فکر کنم سه سال پیش خوردم 

وای آقاجونم دور سرت بگردم بیا و یه بار دیگه از درخت خونه ات انجیر و انار سیب برام بیار که ببوسم دستای مهربونیت رو 

بیا و بپرس روله این برا پسرت خوبته؟

آقاجون بیا بپرس و بپرس ازم تا جونمو بریزم واست

آقا جون بمیرم برای خستگی هات که در نرفته بردیشون با خودت 

آقاجون من که مهمونت رو بیرون نکردم منظورت چی بود دردت به سرم 

آقا جونم بیا همه کسم بیا تا موهای فر قشنگت رو کوتاه کنم 

بیا 

و برام حرف بزن که خسته نمیشم به قرآن 

آقا بیا دیگه چرا بهم سر نمیزنی 

آقاجون ازون روز که رفتی حسرت تنها شدنم رو دلم مونده وای تو چی بودی که هیچی جات رو پر نمیکنه 

دور شلوارای تن نکردت بگردم 

دور کفشات که جای انگشتات روشه بگردم 

وای آقا کجایی چه می‌کنی 

مردم از دلشوره 

بیا و بغلم کن و آرومم کن 

آقاجون تنم درد داره آقاجون گوشام درد می‌کنه آقاجون سرم درد می‌کنه

آقاجون میگن خدا به آدمای خوبی که رفتن بدبختی عزیزاش رو نشون نمی‌ده 

آقاجون می‌دونم منو نمی‌بینی نمی‌دونم خوشحال باشم یا ناراحت 

آقاجون خدا منو نمی‌بینه صدام رو نمیشنوه آقاجون میشه شفاعتم رو کنی فقط یه دعام فقط یکیش رو برآورده کنه منم دلخوش باشم به اینکه بنده اشم 

آقاجون تو که نمی‌بینی نمیدونی چی به سرم اومده بعده تو 

آقا جونم سلام 

این تاپیک شده دفترچه خاطراتم 

هربار میام از اول میخونم اشک میریزم و دلم میخواد باز بنویسم از چشمای براقت 

آقاجون یادته گفتی موهامو کوتاه کن اومدم تو حموم ماشین زدم به موهات ولی تو اصن راضی نمیشدی من همش میترسیدم راضی نباشی و توام نبودی 

آقا جون خواهرزاده ات مریض بود و تو بی قرار 

آقاجون یادته از شیراز اومده بودی و کرونا گرفته بودی بخاطر من پاشدی رفتی باغ که پسرم مریض نشه اومدی تو حیاط آب ببری من از رو تراس اومدم نگات کردم و مردم از دلتنگیت گفتی جون آقا بگو چی دلت میخواد و من نتونستم بگم آقاجون حضورت و گفتم بستنی 

بخدا که رفتی شیراز هر روزش گریه کردم هرروز همه میگفتن چرا اینطوری شدی و منه خاک بر سر نمی‌دونستم چه مرگمه چرا انقد دلتنگتم برات پیام فرستادم گفتم به خدا بگو که تو همه کسمی همه پشت و پناهمی نگیره تو رو ازم آقا جون به دو ماه نکشید که رفتی آقا جون انگار خدا میخواست لجم رو دربیاره بگه من قدرتم زیاده بگه تو عاشق آقاتی ولی من میگیرمش ازت وای آقا جون این چند وقته چقد گریه کردم برات انگار میدونستم میری انگار ..

وای آقا بیا به خوابم خواهش میکنم بیا دارم دیوونه میشم