سلام بچها خواهر شوهرم کلا خل و چله و هم شوهرم هم چهارتاخواهر شوهرای دیگم باهاش قهرن و البته برادر زاده های شوهرم.البته با اونا از مادر یکی نیست و فقط با شوهرم از مادر یکی هستند.حالا شوهرم و این باهم دعواشون شد و اینم به شوهرم اس داد ک اون دختر هرزه تو خونه بابای من قد کشیده و اینا در صورتی ک اصلا دعواشون بمن ربطی نداشت شوهرمم بهش حرفی نزد منم با اینکه پیامارو دیده بودم به روی خودم نیاوردم اما بعدش چون پدر شوهرم تازه از بیمارستان مرخص شده بود همه خونه پدرشوهرم بودیم منم ظهر پاشدم یچیزی درست کنم بخوریم که یدفعه این اومد تو اشپزخونه شروع کرد قرقر کردن درصورتی ک با شوهرم سه روز قبل دعوا کرده بودن منم گفتم چرا بمن تیکه میندازی شروع کرد داد و بیداد کردن مادرشوهرم هی بهش گفت بابا مریضه ساکت من بخاطر پدرشوهرم چون گناه داره ساکت شدم مادرشوهرمم خواهرشوهزم و بچهاشو انداخت بیرون گفت مراعات مریضو نمیکنی هستید بقیشو بگم؟
هستیم
شما بفرما، جور بود بتون ج میدیم
بعد رفت و چند ساعت بعد زنگ زد به مادرشوهرم و موقع قطع کردن مادرشوهرم یادش رفت قطع کنه اونم صدای مارو شنید من حرفی نمیزدم مادرشوهرم میگفت این عقده ایه من دیدم تو مقصر نیستی عیب نداره حرص نخور و اینا یهو دیدیم این اومد دست گذاشت رو زنگ اومد خونه شروع کرد داد و هوار ک اگر بمیری سر قبرتم نمیام و مادر من نیستی و اینا.خلاصه بعد یکماه با مادرشوهرم اشتی کرد و الان گیر داده برام سرویس طلا بخر مادرشوهرمم پول نداره از شوهرم پول میخواد میگه فکر کن داری بمن میدی دندونامو درست کنم
یک ریال هم ندید
نمی‌فهمم این مبادلات مالی رو
چه بیخود
شوهرمم گفت پول دستم بیاد میدم منم مشکلی ندارم چون ما هرچی داریم از پدرشوهرم داریم و از مادرشوهرم.مشکل اینجاست که الان چندماهی میگذره مادرشوهرم بهم میگه این میاد اینجا تو بهش سلام کن بزار خجالت بکشه ولی این پیش برادرزاده های شوهرم به من گفته هرزه و پیاماشو دیدم اونا نشونم دادن منم دلم باهاش صاف نمیشه مشکلم اینه ک جدیدا داره مظلوم نمایی میکنه و شوهرم میخواد باهاش اشتی کنه احساس میکنم اگر اشتی کنه منو بی ارزش میکنه چون اون بمن بدترین فوشو داده
چه پرو هست
شوهرتون موظفه اول برا خانواده اش که شمایید هزینه کنه، بعد برا مادرش.
مشکلم اصلا سرویس طلا نیست چون شوهرم اولین پولی ک دستش بیاد برای عروسیمون خرج میشه و حالا حالا ها پول نداره ک بخوام برا اون حرص بخورم ولی ب هیچ وجه نمیخوام اشتی کنن چون هربار تو زندگیمون دخالت میکنه حتی تو مهریه و طلا و تا دسشویی رفتنمو کار داره یا حرف دراورده که این همش عادت ماهانس درصورتی که اصلا اینجوری نیس اتفاقا عادت ماهانم منظمه و مشکلی ندارم منظورم اینه تا این حد دخالت داره تا پریودمم کار داره
طرف روانیه، باید بره پیش روانپزشک بهش دارو بده
بعد من قید خانوادم و زدم اومدم ی شهر دیگه بخاطر پدرشوهرم ک مریضه کلا سکته کرده ن تکون میخوره ن حرف میزنه پوشکیه اومدم کمک مادرشوهرم باشم درصورتی ک عروسی نکردیم البته مادرشوهرمم خیلی هوامو داره و ازم ممنونه ولی بهم میگه سلام کن ک این شرکنده بشه منم نکردم فرداشم گفتم مامان جون تو هروقت ب فلانی (چندسال پیش با یکی بحثش شد اون به مادرشوهرم گفت هرزه)گفتم هرموقع به فلانی سلام کردی منم به این سلام میکنم
😑 هم دیوونس هم پررو
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
