شده تاحالا باکسی دعواتون بشه دیدنش اذیتتون کنه؟

نگاش نمیکنم خب

آره اذیت میشم

اره 

اعصابم خورد میشه اخمو میشم محلش نمیذارم

بی تفاوتی و ندید گرفتن اگر مقصر اون باشه

اگر مقصر خودم باشم به هرنحوی از دستم بر بیاد میرم طرفش دلشو بدست بیارم

اره با برادر شوهر گربه صفتم میاد خونت نونتو میخوره نمکدونو میریزه تو چشمات اینقدر این ادم نمک به حرومه منم دیگه محل بهش نمیدم تو هر جمعی که باشه برام فرقی نداره 

چ غلطا😁

خواهرم

اره

اره من ازدخترداییم کم سن ترم وزودترازدواج کردم بعدچندمدت ازعقدم معرفیش کردم به پسرجاریم وپارسال منوشوهرم توی پیامک هایه حرفایی به هم زدیم درموردهمون جاریم ک شده مادرشوهردخترداییم اینم خبرچینی کرده بودالان رابط ماباجاریم خوب شده ولی هنوزبادخترداییم قهریم ودلخورمتنفرشدم ازش

بله 

مادرشوهرم و پدرم

پدرم که اصلا خودش مشتاق دیدن نیس

جایی باشه بفهمه من دارم میام میره قبل رفتنم

مادرشوهرمم تا چند وقت پیش خوب بودم ولی نفرینم که کرد اونم سر چیزی که اصلا و ابدا به من ربطی نداشت و تواین ۸ سالی که عروسشم اندهزه ارزن ازم بی احترامی ندید

اصلا نمیتونم ببینمش دلمو شکست

دیدن این دونفر اذیتم میکنه

من همیشه حواسم هست حریمم با آدمهایی که روزمره میبینم 

از جمله فامیل همسایه همکار و همکلاسی 

جوری حفظ باشه که به جایی نرسه که دعوا بشه که هر روز اذیت بشم 

نه صمیمی میشم نه حرف میزنم.  سلام و علیک و صحبتهای کاری و درسی و مربوط به امور ساختمان همین 

بی ادبی هم کردن دهن به دهن نمی ذارم و میرم 

پدرت چرا

خودمم نمیدونم باهام حال نمیکنه😢

یهو عوض شد 

چند بار سر اتفاقات مهم زندگیم نیومد مثل بچه دار شدنم

دیگه دلسرد شدم الان دیگه منم نمیخوام ببینمش

مثلا هفته پیش عروسی دعوت بودیم میدونست منم دعوتم 

زن بابام آخر عروسی زودتر رفت بیرون 

بابام نکرد بگه وایسیم دخترمو ببینیم خیلی وقته ندیدمش سریع پیچیدن رفتن