خواستم بگم چن ساله باهمیم من از اول دختر ساده ای بودم و اطرفیان ازم استفاده میکردن و تو زندگیم دخالت میکردن و اینم بگم قدر شوهرمو نمیدونستم اونم همینطور ولی کم کم یاد گرفتم براش ارزش بدم و اهمیت بدم راز های خونمو به کسی نگم قبلا به دوستام میگم سبب اشتیمون مامانمه
هرکی قهره و یا با شوهرش و خانوادش مشکل داره ارزو میکنم حل بشه
ادم باید از لحظه های زندگیش باید لذت ببره و به خاطر چرت و پرت هم حال خودشو و هم شوهرشو خراب نکنه