شما از زندگی من خبر نداری، من تازه زایمان کرده بودم خونه مستقل نداشتیم و پیش اونا زندگی میکردیم خداشاهد منو با بچه هشت روزه فرستاد خونه مادرم نزاشت سه ماه شوهرم حتی بهم زنگ بزنه منم دیدم قضیه اینجور شد برگشتم که وسایلمو بار بزنم و خونه جدا گرفتیم باز هم نزاشت بچه شش ماهمو از بغلم کشید خدا ازش نگذره فقط
بمیره شهرمون رو شیرینی میدم