واقعا منم هنوز دلیل این رفتار شوهرمو نمیدونم.
زن و شوهر باید تو همه شرایط کنارهم باشن ولی خب مال من اینجور نیست.
خدا شاهده معذرت می‌خوام یه عادت ماهانه ساده میشم یه روز کامل درد دارم و تو رخت خوابم همون روز یا قهره یا اهمیت نمیده
خدا شفاتون بده صلوات و حمد فرستادم
انشالله یه روز تاپیک بزنی بگی خوب خوب خوب شدی
من‌در جریان تاپیکات هستم
از همون روز ک مرغ پرید روت و مادرشوهرت کاری نکرد دلم گرفت و دعات کردم خواهری❤کاش مامانت بتونه بیاد پیشت
مادرم الان‌یه هفته هست خونه منه اره الان اون مرغ و خروس بچه دارند ۱۱تا بعدم مادرشوهرم خودش داره با مرگ مبارزه میکنه ای سی یو هست پس یادته که نیومد؟ ولی الان خودش حالش بده وخدا یه کاری کردکه من تولحظات اخرش واسش کاری نکنم
یعنی درد از زانوته
گفتم شاید مثل من باشه
من پای چپم درد میکرد بعضی وقتا درد میگرفت و درد شدید میشد تو کل پام هر تکونی به شدت درد میگرفت چند بار دکتر رفتم با مسکن خوراکی و تزریقی اینا خوب میشد بعد بی خیال میشدم بعد دوباره چند وقت بعد بازم همون طوری میشد تو پنج شش سال دو سه باری خیلی شدید شد جوری که نمیتونستم تکون بخورم و راه برم یه بار اتفاقی دیدم تو تلوزیون میگه دیسک کمر درد تو باسن و یه پا پخش میشه باز دنبالش نرفتم تا چند روز دوباره درد داشتم و مسکن نخوردم یه دفعه دیگه افتادم پامو زمین میزاشتم از درد. جیغ میزدم و گریه
واقعا الان حرفاتو درک میکنم یه چند قدم راه رفتن انگار برام بزرگترین کار بود انگار فاصله ها برام خیلی زیاد بود راهی که تو چند ثانیه میرفتم یه ربع طول میکشید برم اون موقع مهم ترین چیز برام راه رفتن بود و اینکه بتونم کارامو انجام بدم
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
7 ثانیه پیش
7 ثانیه پیش
15 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
