2737
2734

۶ ماهه مریض شدم و درد میکشم، هرچی هست از زنان هست ولی تشخیص نمیدن، یکی میگه آندومتریوز یکی میگه عفونت یکی میگه ibs, خستم واقعا خستم، به ته خط رسیدم، یک ذره هم از دختری که قبلا بودم چیزی باقی نمونده، شب و روزم شده گریه، کلی داروهای اعصاب روانپزشک بهم داده، طفلک نامزد بیچاره ام دلم میسوزه به حالش، تا اومدم روی خوشی و خوشحالی رو بچشم اینجوری شدم، اون غصه منم غصه و گریه، مامان بابام هم همینطور، میترسم، برام دعا کنید، شاید دعاهای دل مهربون شما جواب داد

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

2731

نه صبر کن ببین رفیق روزای سختت هست یا نه؟ ببین تا تهش باهات میمونه یا خودش ول میکنه میره؟

چهل سال بعدجلوی آینه موهایم را شانه کنم..👵روسری آبی ام را بپوشم وآرام آرام بروم توی آشپزخانه..نگاهت کنم و بگویم :دیدی گفتم میان ..لبخند بزنی☺بگویی : چقدر قشنگ شدی😍یاد وقت هایی بیفتم که جوان بودم.👩ناراحت شوم که پیر شده ام 👵..زشت شده ام ..و تو باز بگویی با موهای سفید بیشتر دوستت دارم👵و من مثل هفده  سالگی هایم ذوق کنم😍سر بزنم به قیمه ای که برای بچه هایمان پخته ام ..🍲بعد تو از نوه ی آخرمان بگویی.بگویی این فسقلی عجیب شبیه تو شده..من برایت چای بریزم.☕بچه هایمان بیایند.مدام بگویم :قند نخور آقا.چایی داغ نخور .. بذار سرد شه..تو لبخند بزنی☺من مثل چهل سال پیش شوم و جلوی بچه هایمان سرم را روی شانه ات بگذارم ..💑نوه هایمان را بغل کنیم .👶دخترهایمان سالاد درست کنند و غذا بیاورند ..پسرها سفره بیاورند و بشقاب بچینند..پسر اولمان بگوید :هیچی دستپخت تو نمی شه مامان..عروسمان خودش را برایش لوس کند و بگوید:پس دستپخت من چی ؟!پسرمان نازش را بکشد😍ما از حال خوششان ذوق کنیم ...زیر گوشت بگویم : مرد زندگی بودن را از خودت یاد گرفته.❤باز هم نگاه های مهربانت.👀و باز هم درد زانوهایم یادم برود ...بچه ها بروند خانه هایشان ..ومن از خوشحالی ده بار بمیرم که چهل سال است تو را دارم❤

بعدم اگر به پات موند یروزی این مریضیت هم تموم میشه عوضش یه مرد واقعی هست که کنارته و باهم زندگی خوبی میسازید


چهل سال بعدجلوی آینه موهایم را شانه کنم..👵روسری آبی ام را بپوشم وآرام آرام بروم توی آشپزخانه..نگاهت کنم و بگویم :دیدی گفتم میان ..لبخند بزنی☺بگویی : چقدر قشنگ شدی😍یاد وقت هایی بیفتم که جوان بودم.👩ناراحت شوم که پیر شده ام 👵..زشت شده ام ..و تو باز بگویی با موهای سفید بیشتر دوستت دارم👵و من مثل هفده  سالگی هایم ذوق کنم😍سر بزنم به قیمه ای که برای بچه هایمان پخته ام ..🍲بعد تو از نوه ی آخرمان بگویی.بگویی این فسقلی عجیب شبیه تو شده..من برایت چای بریزم.☕بچه هایمان بیایند.مدام بگویم :قند نخور آقا.چایی داغ نخور .. بذار سرد شه..تو لبخند بزنی☺من مثل چهل سال پیش شوم و جلوی بچه هایمان سرم را روی شانه ات بگذارم ..💑نوه هایمان را بغل کنیم .👶دخترهایمان سالاد درست کنند و غذا بیاورند ..پسرها سفره بیاورند و بشقاب بچینند..پسر اولمان بگوید :هیچی دستپخت تو نمی شه مامان..عروسمان خودش را برایش لوس کند و بگوید:پس دستپخت من چی ؟!پسرمان نازش را بکشد😍ما از حال خوششان ذوق کنیم ...زیر گوشت بگویم : مرد زندگی بودن را از خودت یاد گرفته.❤باز هم نگاه های مهربانت.👀و باز هم درد زانوهایم یادم برود ...بچه ها بروند خانه هایشان ..ومن از خوشحالی ده بار بمیرم که چهل سال است تو را دارم❤
عزیزم چرا نمی ری متخصص تشخیصی

یعنی چی کجا برم عزیزم؟ دکترای زنان و عفونی چندین تا رفتم، اکثرا هم معروف، الان بهم داروی آندومتریوز دادن ولی انگار نه انگار، از اونطرف حس میکنن از خودم در میارن، در حالی که واقعا دارم درد میکشم انگار همش پریودم

2738

منم الان یک سال بیشتر هست که مریض هستم ولی یه دکتر تشخیصی از طریق عنبیه چشم رفتم و ریشه بیماریم از ناحیه روده هام بوده. توضیحش خیلی مفصل هست. اگه خواستی بگو ادرس بدم بری زودتر همون لحظه از طریق چشمت معلوم میشه دقیقا بیماریه چی هست و دارو میده

نه صبر کن ببین رفیق روزای سختت هست یا نه؟ ببین تا تهش باهات میمونه یا خودش ول میکنه میره؟

بره دق میکنم، همینجوری فقط به امید اون دارم ادامه میدم، هر شب که میخوابم دلم میخواد بیدار نشم😭

2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز