دلتنگش بودم ۸ سال انتظارش کشیدم .... پسرهمسایه مون بود. دو سه شب پیش بهش پیام دادم اول ازش پرسیدم کسی تو زندگیته گفت نه.... گفتم میخام ببینمت گفت باشه.... گفتم خبر از تو گفت باشه....۸ سال پیش خیلی اصرار ب پدرم کرد برای خاستگاری پدرم قبول نکرد. ب دلایل بیخود. ۸ سال نتونستم فراموشش کنم..... من ۲۸ اون ۳۲ سالمون شده....دیگه غرورم مهم نبود تلفن برداشتم و بهش پیام دادم...
هیچ جوابی هنوز بهم نداده..... یعنی از یادش رفتم؟ کاش منو اینجوری بین زمین و اسمون نگه نداره.....