داشتن داخله یه خونه ویلایی ماشینمو اوراق میکردن که فقط، یه خونه دید داشته به اون خونه ای که اینا توش بودن مرده هر چی سعی میکرده مدله و پلاکه ماشینو ببینه نمیتونسته
خلاصه که امشب پدر داماد ،خالم و خوده داماد و برادرش بازداشتن و اگه خدا لطف کنه و ایران ببره فردا هم تعطیل رسمیه و اینا باید اون تو بمونن
خانوادش خیلی تحت فشار گذاشتنم که رضایت بدم