اجیم ۱۷ ساله ازدواج کرده
یه دختر خیلییییی زیبای بور و سفید و چشم رنگی با قد بلند و خوش اخلاق وبا ایمان و... هرچقدر ازش بگم کمه
خونواده شوهرش عاشقشن
اما متاسفانه شوهرش ذاتن خیانت کاره.. اجیمو پیر کرده هر هفته با یکی میگرتش.. خواست طلاق بگیره اخیرا ولی بخاطر بچه هاش منتظره یکم بزرگ شن بعد.. خونوادم ادمای حرمت نگه دارین... مامانم ۱۷ ساله لام تا کام هیچچچ نگفته به دومادش تا حرمت نشکنه... ولی این دفعه که بار هزارمه که اجیمو داره میشکنه و پرو پرو خیانت میکنه.. مامانم به اجیم قول داد که ۵ سال دیگه صبر کنه بچه کوچیکش بزرگ شه اگه یه بار دیگه تکرار کنه طلاق بگیره.. و پریروز داداشام متوحه شدن بعد ۱۷ سال ما خانوما.. زبون باز کردیم و درد اجیمو گفتیم... داداشام گفتن بخاطر حرمت این دفعه چیزی بهش نگفتیم.. این دفعه یه بار دیگه تکرار کنه ما دیگه نمیزاریم اجیمون تو اون زندگی بمونه... و ما کلفت که بهش ندادیم اجیمون خانومه نیاز به توجه و احترام و قدر دونستن داره... ما خودمون جوونیم بهتر ازش شرایط خیانتو داریم.. بهتر از ما نیس.. ولی به فکر زنامونیم.. اگه میخواد بره زن بگیره و مام اجیمونو طلاق میدیم اینجوری نکنه ...
شاید عجیبه:)ولی ما دخترای مامانم به مامانم رفتیم و خالهام.. بیش از حد صبوریم اینم یه نمونه ی بارزش که ۱۷ سال صبر کرده بخاطر بچه هاش
سعی میکنم روحیشو نگه دارم اون ادم قوییه بهش این پی رو دادم 🙂