بیایین به کمکتون نیاز دارم خودتون داستان منو میدونین چن ماه پیش عروسیم بود و الان عروسی برادر شوهر و هزارن تبعیض دوستان من اولش خیلی ناراحت بودم چون منو شوهرم ۹۰ درصد اختلافامون بخاطر این بود که خانوادش برام اداب رسوم رو رعایت نکردم تو هیچ چیزی منم ی دختر هستم اون موقع ها بقیه رو میدیم مثلا شب یلدا رو دلم میخواست کلا همه چی برام ارزو مونده بود و همش شوهرمو پر میکردن علیهم نامزدیم کلا خیلی بد بود ما جهاز رو خودمون گرفتیم وام ازدواج رو دادیم به پدرشوهرم کلا خیلی مراعاتشون کردیم تازگیا که برادر همسرم عقد کرد همه چیز براش خیلی خووب گرفتن سر این اداب و رسوم به مادر من بی احترامی شد از اینا بگذریم خونه مادرشوهرم بودم میرفت خریدایی که واسه جاریم کرده بودن رو بهم نشون میداد و ازم نظر میپرسید خیلی دلم گرفت برگشتم گلایه کردم حتی طلا هم براش همون عقد گرفتن و از طلای من بیشتر و مهریش هم کلا همه چیزش از من بیشتر بود بعد اون روز به خواهرشوهرمم گلایه کردم گفتم من از خانواده ابرو داری هستم ولی شما به من بد کردینو اینا که برگشت جبهه گرفت بعد اینکه خونه اومدم پشیمون شدم از حرفم گفتم کاش تو دلم نگه میداشتم و فقط قطع رابطه میکردم
بعدا با شوهرم بحثم شد و شوهرم طرف خانوادشو گرفت دو روز بحث کردیم ولی اشتی هم میکردم ادامشو مینویسم چیزی ننویسین