بچه ها من یکسال بطور مخفیانه ازهمسرم قرص ضدبارداری میخوردم یه ماه مونده ب تولد همسرم قرصو گذاشتم کنار اونم فک میکرد من باردار نمیشم ومشکلی چیزی دارم اخه نازایی توفامیلشون زیاده میترسید ازخودش باشه
بعد شب تولدش من بیبی چک زدم مثبت شد خیلی خوشحال شدم ک تواولین اقدام باردار شدم دیگ براش کادو نخریدم پشتش نوشتم عشقم بابا شدنت مبارک کادوش کردم بیبی چکو گذاشتم تو باکس
شب تولد اومد کادو رو باز کرد اصلا بیبی چک ندیده بود تااونروز پشتشو که خوند گف چی؟وایییییییی تو حامله ای؟؟؟ذوق کرد منو میبوسید بیبی چکو میبوسید توخونه خود ب خود جیغ میزد بالا پایین میپرید اصلا یههه ذوقییییی بعد گفت عشقم این چیه چجوری باهاش فهمیدی ک حامله ای؟
یهو گفتم خب شاشیدم توش
بعد قیافه ی شوهرم ک تااون لحظه ۱۰۰بار بیبی چکو بوسیده بود
قیافه ی من
فک میکرد ب شوخی میگم اخه من زیاد چیزیو خراب کنممیگمشاشیدم توش
تافهمید راسته وای خیلی باحال بود قیافشششش کلا بچه ام ذوقش کور شد