سلام دوستای گلم من توی سایت تازه واردم ولی قبلا خیلی دنبالتون میکردم
من مشکلی که دارم اینه که نزدیک ۱ ساله ازدواجکردم و توی عقدیم با اینکه بارها بهش گفتم از چه کارهایی خوشممیاد و درموردشون صحبت کردیم ولی بازم به زور من رو بیرون میبره و برام فقط روزهای خاص که کلا دو روز بوده توی این یک سال کادو خریده
من توقع چیزای گرون ندارم حتی بهش گفتم یک شاخه گل یا یک گل سر کوچیک هم خوبه یا دوست دارم اون بگه بیا بریم بیرون ولی همیشه من زورش میکنم که بریم بیرون خسیس نیست چون اگر چیزی بخوام و بهش بگم بدون حرفی پول میده بخرم ولی همیشه اولویت اولش رو گذاشته برای کارش و فامیلای خودشون اگر اون طرف مهمونی باشه زود کارش رو تموم میکنه میاد ولی اگر این طرف مهمونی باشه از یک ماه قبلم بهش بگم همیشه همون روز کار داره و نمیتونه بیاد برای تولدش چند روز قبلش کلی برنامه ریزی کردم خرج کردم که سورپرایزش کنم و یک تولد دو نفره بگیرم ولی همون روز نیومد اصلا و بعدشم طلبکار شد که تقصیر خودم بوده که از قبل بهش نگفتم میخواستمتولد بگیرم
روز تولدم فقط یک کیک کوچیک خرید و با اینکه تا دوسه روز قبل تولدم بهش میگفتم از چی خوشممیاد ولی بازم یک کادویی که اصلا دوسش نداشتم و بدردم نمیخوره و خیلی هم از چیزی که گفتم گرون تره خرید با این وجود توی ذوقش نزدم و کلی تعریف کردم و تشکر کردم ازش
تا حالا خودمم بهش چندباری بی مناسبت کادو دادم ولی اصلا هیچ جوره درست نمیشه
فقط فکر میکنه چهار تا کلمه ی محبت آمیز برای اینکه نشون بده چقدر دوسم داره کافیه ولی واقعا برام خیلی سخته که هیچ کار خاصی برام انجامنمیده و تاحالا هرکاری کرده به زور بوده
ببخشید طولانی شد ولی به نظر شما برای درست شدن این قضیه راه حلی هست ؟
میگه اینکارا لوس بازیه ولی من حتی قبل ازدواج بهش گفتم که اینکارا رو دوست دارم 😢
از نظر دوست داشتن هم اینکه واقعا دوسم داره و این رو مطمئنم