2733
2739
عنوان

داستان کامل فوت عشقم شب خاستگاریمون(از قبل تایپ شده)

| مشاهده متن کامل بحث + 470855 بازدید | 332 پست

4

یه هفته بعدش نوید گفت ماهان میخواد تورو ببینه. فلان ساعت برو فلان کافی شاپ.(مامان و بابام از هیچ یک از این اتفاق ها خبر نداشتن چون قطعا مخالفت میکردن و میگفتن باید فقط به فکر درست باشی). منم رفتم و اون روز ماهان به عشقش نسبت به من اعتراف کرد😭😭😭🖤الهی بمیرم براش
منم اون روز غرورمو براش گذاشتم کنار و بهش گفتم که ازش خوشم میاد.
بعد از اون خیلی باهم صمیمی شدیم.ولی چون اون دوران کرونا خیلی زیاد بود و همه کلاسای من و اون مجازی شده بود دیگه نمیتونستیم زیاد همو ببینیم. مامان و بابای من هم فوق العاده روی رفت و آمد من حساس شده بودن.ولی من از قبل بیشتر بهش علاقه پیدا میکردم.
آذر سال1400 که ماهان به بابام گفت میخواد بیاد خاستگاری من ولی بیچاره با مخالفت سخت بابام رو به رو شد. دو ماه تمام من و نوید و ماهان و خانوادش در تلاش این بودیم که بابامر راضی کنیم. بماند که چقد سختی کشیدیم و بابا و مامانم باهام قهر بودن که چرا قضیه به این مهمیو ازشون پنهون کردم. 

ماه نمیدمد مگر با یاد چشمان او... 🖤💫 


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

2728

🌹پربازدید شد بی زحمت برام نفری ی سوره بقره بخونید💖


سپاس🌹



༺ زندگے ات یـک قصـہ ایـست کـہ توسط یـک خداے خوب نوشتـہ شده! ༻⠀ ⠀⠀ོ ⠀ ⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀ ⠀ོ ⠀⠀ ⠀⠀ོ ⠀ ⠀ ⠀⠀⠀⠀⠀ ⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀ ⠀⠀ོ ⠀⠀⠀⠀ ⠀⠀ོ⠀⠀ ⠀
2738
🌹پربازدید شد بی زحمت برام نفری ی سوره بقره بخونید💖 سپاس🌹

😐داریم ارتقا پیدا میکنیم از فرستادن صلوات به ختم قرآن

نیست یک ساعت قرار این جانِ بی‌آرام را........یا رب آن آرامِ جانِ بی‌قرارِ من کجاست؟

5

تا اسفند 400 که بابام راضی شد اما کلی شرط و شروط گذاشت و گفت باید بهم ثابت بشه این پسر تورو میاد یا نع. 

قرار شد 11 فروردین 1401 ماهان و خانوادش بیان خاستگاری من😔

تا اون شب کزایی رسید. شبی که بدترین و بهترین اتفاز زندگیم باهم افتاد. ولی من حاضر بودم ما هیچوقت بهم نرسیم ولی اون زنده بمونه... 

اون شب ماهان و خانوادش(پدر و مادر و عمه و عموش و خاله داییاش و همسراشون) اومدن خونه ما.من نمیدوستم ولی اون شب فهمیدم مثل اینکه رسم داشتم با کل تیر و طایفشون برن خواستگاری باید همه دخترو بپسندن که مشکلی بعدا پیش نیاد😶 الهی واسه قد و بالاش بمیرم اون شب عین ماه شده بود. با کت شلوار مشکی و پیراهن سفیدش و کروات مشکیش😭

اون شب بابام شرطایی گذاشت که خودم داشتم شاخ در میاوردم. 

ماه نمیدمد مگر با یاد چشمان او... 🖤💫 
2706
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

..‌.دوست

z0z0 | 4 دقیقه پیش
2687