الان یکی زده بود فرعون های ... فک کردم نوشته فرغون
آخه من عاشق فرغونم از فانتزیام این بود ماشین عروس نداشته باشم فرغون گل بزنم نخندید بهم واقعا عاشق فرغونم
از جلوی مغازه ابزار فروشی رد میشیم به شوهرم میگم یه فرغون برام بخر اصلا یکی از شغلهایی که بهش علاقه دارم ابزار فروشیه
چه حالی میداد بچه بودیم فرغون برا بنایی بابام آورده بود سوارش میشدیم همو میبردیم من هنوز در حسرت اون فرغون سواریهام
ولی خدایی چه ربطی به تاپیک من داشت؟! 😂
من از کلمه فرغون بدم میاد😅
خاطره شادی داری از فرغون سواری،برا همین دوست داری
یه خاطره خنده‌دار من از فرغون دارم سه چهار ساله بودم لب ایون تو فرغون نشسته بود افتاد پایین تو باغچه منم زیرش گیر افتادم هر چی داد فریاد کردم کسی به دادم نرسید همون‌جا خوابم برد تا غروب کل خانواده ریخته بودن کوچه خیابون دنبالم میگشتن😂
وای خدااا چ حس خوبی بهم داد تاپیکت😂بچه بودیم یا مینشستیم داخلش همدیگرو میبردیم یا ایکه کج به دیوار تیکه میدادیم پتو مینداختیم داخلش با یه بالشت میخابیدیم بعدفک میکردیم خیلی جای باکلاسی واسه خودمون درس کردیم 😂گاهیم خاله بازی میکردیم فرغون میشد خونمون بعد عروسکامون ک بچهامون بودن میخابوندیم تو فرغونا خودمون میرفتیم بحساب خرید 😂الکی برگو گل جمع میکردیم میگفتیم خرید کردیم باهاشونم غذا میزاشتیم😂😂😂
یادش بخیر چ زود گزشت
