نوه دایی مادرم.
بعد اینجور بگم که عاشقش شدم چندسالی میشه بهش نگفتم ولی خب به پیشنهاددوستان گفتم ولی خب بدتر شد و گفت که هنوز کوچیکیم واینا.
من۲۱ایشون۱۸.
ماجرا هم این بود این گوشیش رو داده بود دخترخاله اش و جریان خواستگاریو اون براش تعریف کرد فکر میکرد که من به دختر خاله علاقه مندم یعنی همین سوال رو دخترخالهه پرسید. سپس دخترخاله زیراب زد و اومد نوشت شما مستاجرید و خونه ندارید زن هم میخوای بگیری؟روت خیلی زیاده پول و ماشین هم نداری.
ولی خب الان هم درسمو میخونم مهندس عمران و دانشجو داروسازی ام ماشین و درامدمم خوبه.
منتها الان نمیدونم چیکار کنم واقعا هم دوستش دارم...