سلام بچه ها جون خوبیدمن و همسرم خیلی زندگی نرمالی نداریم جنگ و دعوا توش زیاده یه مدته داره میره شغل دوم بخاطر درامد بیشتر که حسم بهترشده و زیاد به من نمیپره دعواها بخاطر زیاد بودنش توخونه کمترشده اما حالا یه شبانه روز کامل که شیفته شغل اصلیش ...شغل دومش هم یه روز تا عصر با یه نصفه روز .
عملا فقط دوشب خونست کل روز وشبارو تنهام کسی ام ندارم عصرا دلم میگیره شبا تنها میخوابم نه خانوادش میان خونمون نه خودم جز یه مادر کسیو دارم خیلی احساس تنهایی دارم تواین ازدواج ما کلا شاید یک ماه یه روزش رابطه جنسی داریم26 سالمه و بهترین روزامو دارم بایه ادم بی پول سرمیکنم که کلی هم طلبکاره ازم بی کس و کارو بی اصل و نسب بی کلاس فقط زبون دراز داره و هربارم دعوامون میشه اگه شکایتی کنم روانی نام برده میشم ازسمتش ...نه عروسی گرفتم بعداز۳سال نه دلخوشی ای دارم نه رابطه جنسی یه هفته خوبیم یه هفته جنگ اعصاب کاش جسارت تموم کردن این رابطه رو که هیچ خیری نداشت برام هیچوقت داشتم ...خستم خیلی خسته حتی وقتایی ک خوبیم هم سمتم نمیاد برای رابطه خودارضایی میکنم گاهی...