خیلی شبا
یادمه دنبال رزومه بودم
رفتم یک استان دیگه یه خونه رهن کردم
تنهایی توی یه شهرستان بیامکانات سخت بود
خونه هم بیامکانات و کوچک بود
خیلی کم مهمان داشتم اما همسایه زنگ زده بود صاحبخانه گفته بود مستاجرت رفت و آمدهای نامتعارف داره
و کلی دردسر دیگه واقعا دلم میخواست بمیرم