2737
2734

یه فامیل دور داریم پانزده سال پیش ازم خواستگاری کرد منم جواب منفی دادم تموم شد رفت ازدواج کرد و بچه دار شد منم ازدواج کردم بچه دارم ولی کمابیش میدونستم خیلی مایل بهم خودش چیز خواستی نگفت اون موقع ها ولی از نزدیکانش می‌شنیدم که انگاری دوستم داره حالا خیلی گذشته اش منم کلا خیلی یادش نمی‌افتم شاید الان ده سالی باشه که ندیدمش از نزدیک یعنی هیچ رابطه ی فامیلی نداریم باهم ولی مدام تو خواب میبینمش اصلا طول روز بهش فکر نمیکنم یادش نمی‌افتم ولی هر هفته یا دوهفته یک بار حتما خوابشو میبینم نمی‌دونم واقعا چرااااا

لایک

باب اسفنجی:میدونی هرچی مشکل دارم از سادگیمه..            پاتریک:دیگه ساده نباش؛راه راه باش:)                                                          تازه وارد نیستم، از سال۹۸عضو هستم فقط کاربریم رو تغییر دادم.

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

2728
2740

چون تو ناخوداگاهت مونده و بعضی اوقات بهش فکر میکنی همه ما یه خواستار سمج داشتیم که فکر میکنیم هنوز دوسمون داره و خوابشو میبینیم کاملا عادیه

بایه صلوات آمین بگو خواهرگلم.خدایا هرکی چشمش به این امضا افتاد همون لحظه دلشو شاد کن.اگه دختره یه بخت خوب نصیبش کن.اگه منتظره دامنشو سبز کن.اگه غصه داره خدایا به بزرگیت قسمت میدم ارامشی از جنس خودت نصیبش کن.اگه مستاجره صاحب خونش کن.اگه با شوهرش مشکل داره دلشونو به هم رضا کن.خدایا خیلی از دوستام ناراحتی هایی دارن که نمیتونن بیان کنن اونا فقط تورو دارن جوری به خودت نزدیکشون کن که ناراحتیشونو فراموش کنن.اللهم صل علی محمد وال محمد و عجل فرجهم.

منم یکی از فامیلامون هست بهم گفته ازم خوشش میاد بااینکه متاهلم اصلن برام مهم نبود ابن حرفش 

حالا حدود بوی دو هفته ای میشه بعضی وقتا خوابشو میبینم نمیدونم داستان چیه؟  

چهل سال بعدجلوی آینه موهایم را شانه کنم..👵روسری آبی ام را بپوشم وآرام آرام بروم توی آشپزخانه..نگاهت کنم و بگویم :دیدی گفتم میان ..لبخند بزنی☺بگویی : چقدر قشنگ شدی😍یاد وقت هایی بیفتم که جوان بودم.👩ناراحت شوم که پیر شده ام 👵..زشت شده ام ..و تو باز بگویی با موهای سفید بیشتر دوستت دارم👵و من مثل هفده  سالگی هایم ذوق کنم😍سر بزنم به قیمه ای که برای بچه هایمان پخته ام ..🍲بعد تو از نوه ی آخرمان بگویی.بگویی این فسقلی عجیب شبیه تو شده..من برایت چای بریزم.☕بچه هایمان بیایند.مدام بگویم :قند نخور آقا.چایی داغ نخور .. بذار سرد شه..تو لبخند بزنی☺من مثل چهل سال پیش شوم و جلوی بچه هایمان سرم را روی شانه ات بگذارم ..💑نوه هایمان را بغل کنیم .👶دخترهایمان سالاد درست کنند و غذا بیاورند ..پسرها سفره بیاورند و بشقاب بچینند..پسر اولمان بگوید :هیچی دستپخت تو نمی شه مامان..عروسمان خودش را برایش لوس کند و بگوید:پس دستپخت من چی ؟!پسرمان نازش را بکشد😍ما از حال خوششان ذوق کنیم ...زیر گوشت بگویم : مرد زندگی بودن را از خودت یاد گرفته.❤باز هم نگاه های مهربانت.👀و باز هم درد زانوهایم یادم برود ...بچه ها بروند خانه هایشان ..ومن از خوشحالی ده بار بمیرم که چهل سال است تو را دارم❤عاشق شادمهرم، ب امید روزی ک برم کنسرتش 🥰

جالبه منم یکی رو بچه که بودم دوست داشتم و مدت مدیدی هست که اصلا خوشم ازش نمیاد و بهش فکر نمیکنم  و سالهاست ندیدمش ولی عجیبه که جدیدا خوابش رو  می بینم

حقوقدان هستم سوالی دارید در حد توان علمیم پاسخگو هستم.
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

سلام....

mohi_12 | 27 ثانیه پیش
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز