کارمندم چندتا از همکارام تازه ازدواج کردن براشون خوشحال شدم اما بغضمم گرفت اخه من ازدواج کردم کارم به طلاق کشید کاش منم مثل اونا خوشحال بودم اگه بدونید چه ذوقی دارن و با ذوق از همسرشون از گردششون و مراسماتشون میگن
همش دلم میخواد زندگی منم مثل اونا بشه اما روح من خسته و افسرده ست الانم دارم با بغض مینویسم
چرا شانس و بخت من این مدلی بود خیلی احساس تنهایی و خستگی دارم خیلی
سرکارم هم خیلی خسته ام میکنه