دختری ب اسم پونه ک مادر نداره و با پدرش ک حاج آقاس زندگی میکنه بعد عاشق ی پسری ب اسم سیامک میشه ک بی عفتش میکنه ،بعد قرار ازدواج با پسرعمش ناصر و میزاره ک عمش میفهمه ک این دوشیزه نیست بهم میزنه بعد مهدی ک خواستگار اولش بوده پونه رو ک پدرش از خونه بیرون میکنه برمیداره میبره صیغش میکنه و عاشقشم هست