2737
2734
عنوان

تا بحال شده که بستری بشید ؟؟؟

| مشاهده متن کامل بحث + 786 بازدید | 37 پست

من بچه بودم دیابت گرفتم

بعد دکترا گله ای میومدن بالای سرم انگلیسی صحبت میکردن هیچی نمیفهمیدم واقعا سخت بود خدا نصیب هیچکسی نکنه



یه شب وقتی خواب بودم مامانم به بابام گفت دارن دیونمون میکنن بیا فرار کنیم ببریمش امام رضا خوبش میکنه☹️



من از اون موقع فوبیای بیمارستان گرفتم مثلا مامانم زایمان کزد نتونستم پیشش بمونم همش گریم میگرفت حس خفگی داشتم

من مبتلا به شیرین ترین بیماری جهان هستم احتمالا در این جهان مورچه ها من را بیشتر از شما دوست دارند عده ای از درد من نانی میخورند هم دردانم پیر زنانی فرتوت هستند در بیست سالِ زندگی اَم هزاران هزار بار انسولین زده ام درحالی که نه شجاع هستم و نه قوی اتفاقا بیدی هستم که با هر بادی میلرزد من فقط مجبور هستم بر خلاف تصورتان در ایجاد بیماری ام هیچ نقشی نداشتم ولی بارها بابت آن سرزنش شدم، اکنون قطعا این را می دانم که عذاب کشیدن بابت چیزی که هیچ نقشی در به وجود آمدنش نداشتم سخت ترین چیزی بود که می توانستم در طول زندگی تجربه کنم از لحظه لحظه ی حسرت های زندگی ام مینویسم از نون خامه ای های پشت شیشه ی شیرینی فروشی پاستیلای رنگی رنگی آب نباتای پرتقالی شیرطالبیِ غلیظ مربای آلبالو شیرین پلو سیب زمینی سرخ کرده با سس کچاب از باقلوا از بستنی و از خندیدن که هیچ کدام در زندگیِ من نقشی نداشتند دوست عزیز من سلام صرفا جهت یادآوردی تو سیندرلا نیستی هیچ پسری برای پیدا کردنت کفشتو پای کل دخترای شهر نمیکنه بلکه باهاش ازدواج کنی و از بدبختی نجات پیدا کنی و همینطور امپراطور کوزکو نیستی که وقتی گند زدی پاشا برای برگردوندن همه چیز به شرایط عادی تلاش کنه تو توی انیمیشن جنی و دوازده پرنسس زندگی نمیکنی که یه سرزمین از کف اتاقت باز بشه از مشکلاتت فرار کنی ما جوگاردنری نداریم که متقاعدمون کنه زندگی قشنگه(روح)و بینگ بانگی نداریم که برای شاد بودنمون خودشو به دست فراموشی بسپره(#واقعیت)


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

بعد از زایمانم طحالم بزرگ شده بود و نزدیک ده روز بستری بودم توی اتاق ایزوله خیلی خوب بود راحت بودم ب ...

طحالتون خیلی بزرگ شده بود؟تواون ۱۰روزچه داروهایی زدن چیکارکردن؟کوچیک شدتواون۱۰روز؟

2728

دستم رو شیشه بریده بود بعد اتاق عمل یه روز بستری شدم افتضاح بود غذا ها بد مزه بودن نخوردم سالن بشدت سرد بود ولی اتاق گرم بود بدتر از همه این ها نصفه شب دردم شروع شد باور کن انقدر دردم شدید بود احساس میکردم استخونم شکسته به مادرم گفتم از درد دارم میمیرم بنده خدا چند ساعت دنبال پرستار بود بعد اینکه پیدا کرد پرستار گفت فردا میام امپول میزنم یعنی تا صبح مردم و زنده شدم 

دستم رو شیشه بریده بود بعد اتاق عمل یه روز بستری شدم افتضاح بود غذا ها بد مزه بودن نخوردم سالن بشدت ...

خیر نبینه پرستاره که اینقد بی تفاوت بود 

بوی نم بارون 😍🌧️☔
2740
پرستارا شکنجه ت نکردن ؟

نه البته من همیشه بیمارستان خصوصی بودم 

فقط یه بار دولتی بودم اونم بیمارستان ارتش بود که واقعن خوب بودن 

من خواهرم پرستاره حتی مریضش همراهی نداشته باشه خودش غذا میده به مریض مثل اعضای خونوادش نگهداری میکنه از مریض 

چرا میگین پرستار شکنجه میکنه خداییش نشنیده بودم اصلن

@muzic_fun_show در روبیکا
من بچه بودم دیابت گرفتم بعد دکترا گله ای میومدن بالای سرم انگلیسی صحبت میکردن هیچی نمیفهمیدم واقعا ...

یه روز یه تاپیک میزنم که بعد از اینهمه سال از عضویت کوتاهم تو نی نی سایت، تابحال امضای قشنگ و پرمعنی به امضای شما ندیدم. 

اسکرین گرفتم از امضات. 

پر از انرژی مثبت و حال خوب بود 💗🌱

🌿اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَة وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بَنیها وَ سِرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحَاطَ بِهِ عِلْمُکَ🌻
نه البته من همیشه بیمارستان خصوصی بودم  فقط یه بار دولتی بودم اونم بیمارستان ارتش بود که واقعن ...

خدا خواهرتون رو حفظ کنه ...

 خب ایشون معلومه ی فرشته سردر قالب ی پرستار 

بوی نم بارون 😍🌧️☔
من هم خيلي بستري بودم به نظر من اصلا ترسناك نبود 

ببین ترسناک از این نظر میگم که آدم مثلا تنها بمونه اونجا ، بعد بترسی هر لحظه ک مبادا حالت بد بشه و به این فکر کنی ک ای وای یعنی میشه ی روز دیگه برگردم خونه م و ....

بوی نم بارون 😍🌧️☔
یه روز یه تاپیک میزنم که بعد از اینهمه سال از عضویت کوتاهم تو نی نی سایت، تابحال امضای قشنگ و پرمعنی ...

مرسی عزیز جانم نظر لطفت باعث خوشحالیم شد🌟♥️🥰

من مبتلا به شیرین ترین بیماری جهان هستم احتمالا در این جهان مورچه ها من را بیشتر از شما دوست دارند عده ای از درد من نانی میخورند هم دردانم پیر زنانی فرتوت هستند در بیست سالِ زندگی اَم هزاران هزار بار انسولین زده ام درحالی که نه شجاع هستم و نه قوی اتفاقا بیدی هستم که با هر بادی میلرزد من فقط مجبور هستم بر خلاف تصورتان در ایجاد بیماری ام هیچ نقشی نداشتم ولی بارها بابت آن سرزنش شدم، اکنون قطعا این را می دانم که عذاب کشیدن بابت چیزی که هیچ نقشی در به وجود آمدنش نداشتم سخت ترین چیزی بود که می توانستم در طول زندگی تجربه کنم از لحظه لحظه ی حسرت های زندگی ام مینویسم از نون خامه ای های پشت شیشه ی شیرینی فروشی پاستیلای رنگی رنگی آب نباتای پرتقالی شیرطالبیِ غلیظ مربای آلبالو شیرین پلو سیب زمینی سرخ کرده با سس کچاب از باقلوا از بستنی و از خندیدن که هیچ کدام در زندگیِ من نقشی نداشتند دوست عزیز من سلام صرفا جهت یادآوردی تو سیندرلا نیستی هیچ پسری برای پیدا کردنت کفشتو پای کل دخترای شهر نمیکنه بلکه باهاش ازدواج کنی و از بدبختی نجات پیدا کنی و همینطور امپراطور کوزکو نیستی که وقتی گند زدی پاشا برای برگردوندن همه چیز به شرایط عادی تلاش کنه تو توی انیمیشن جنی و دوازده پرنسس زندگی نمیکنی که یه سرزمین از کف اتاقت باز بشه از مشکلاتت فرار کنی ما جوگاردنری نداریم که متقاعدمون کنه زندگی قشنگه(روح)و بینگ بانگی نداریم که برای شاد بودنمون خودشو به دست فراموشی بسپره(#واقعیت)
طحالتون خیلی بزرگ شده بود؟تواون ۱۰روزچه داروهایی زدن چیکارکردن؟کوچیک شدتواون۱۰روز؟

سایزشو نمیدونم داروها رو هم چون خودشون میزدن توی سرمم و یا باز شدش رو میدادن نمیدونم چی بود ولی طحالم شش ماه طول کشید کوچیک بشه دیگه بعد از ده روز مرخصم کردن میرفتم چکاپ 

😍آه باران باران    شیشه پنجره را باران شست    از دل من اما چه کسی یاد تو را خواهد شست؟؟😍
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
داغ ترین های تاپیک های امروز