پسر عمومو خیلی دوستش داشتم یک هفتس وارد رابطه شدیم تا هفته پیش تو تاپیکام هست ک میگفتم دوستش دارم خیلییی پسر خوبیه چهرش عالیه ورزشکاره اقامت انگلیس داره اونجا کافه رستوران دارن میگه خیلی دوستم داره ولی از وقتی گفت دوستم داره دیگه دوستش ندارم همش دنبال یه بهونم ازش فرار کنم وقتی میخواد منو ببوسه حالت تهوع می گیرم هنوز دلم پیش اون پسریه ک قبلا باهاش بودم😭😭😭 اسکرین پیاماش تاپیکای قبلم هست ک بهم گفته بایکی دیگه وارد رابطه جدی شده ولی با همه اینا هنوز دوستش دارم نمیدونم چیکار کنم این رابطه رو با پسرعموم ادامه بدم یانه من ۱۷ سالمه اون ۲۰ سالشه گفت تا ۶ سال دیگه کسی چیزی از رابطمون نفهمه هنوز بچه ایم لطفا زخم زبون نزنین اگه میخواین سرزنش کنین پست نذارین این خواهشه چون واقعا حالم بده
سرزنش نمیکنم ولی ای کاش انقد نظرتون زود عوض نمیشد
کات کن
فکر قبلی هم اصلااا نکن
تو از همونایی که تا یکی بهت بها بده هوا برت میداره دلم برای پسر عموت سوخت متاسفم
تا 6 سالدیگه دخترای زیادی رو میبینه و میره با اونا.خودت رو الاف پسر عمویی که رابطه یواشکی باهات میخاد داشته باشه نکن.اخرش تو میمونی و یه دل شکسته و کلی حرف و حدیث
واقعا خیلی سخته اونی ک دوسش داری باهات نباشه
منم دیشب ازم خاستگاری کرد بعد ۳ سال
در صورتی ک فکر میکردم یک‌طرفه دوسش دارم
اما بهش جواب منفی دادم
تف ب این روزگار 💔😭
تو این سن دنبال تحصیل و درست باش
پسر ۲۰ ساله چ جوری کافه داره؟
طبیعیه عزیزم منم باشم این حالت بهم دست میده نگران نباش
بشین با خودت فکر کن ببین واقعا میخوای چیکار کنی
میتونی اصلا یه مدت به پسر عمو بگی بزاره با خودت تنها باشی
اگه دیدی دوستش داری باهاش ادامه بده
واقعا شرایط سختیه میفهمم
اینجا عقل یه چیزمیگه ولی دل حالیش نیست😔
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
