من ناراحت و حسود نیستما ولی توکار خدا موندم
ی عمه دارم خیلی ادم بدیه تهمت ناروا میزنه اذیت میکنه
بین همه اختلاف مینازه به معنای حقیقی ادم دلچرکینی هست همه از دست تهمتا و مکرهاش خسته شدن ما که به خاطر اینکه پیارسال به دختر به دختر دایی بیچارم تهمت ....زد و بعدش دید که کار زاره گفت ن دروغ گفتم ببخشید باهاش کات کردیم حالا بماند سر این تهمتاش اونموقه ها چه بلایییی سر دختر داییم اومد دلم براش میسوزه ...
حالا خلاصه
این عمم و شوهرش گنج پیدا کردن و الان شاسی بلند و...خونه های انچنانی و ....با اینکه قبلا از فقر نون خشک میخوردن مبارکشون انشالله ولی اخه چرا چرا خدا ادمای بدش رو دوست داره یکی مثل شوهر من که انقد بنده خدا دلش پاکه که خودش گشنه بمونه نمیزاره ی فقیر گشنه بمونه همه شیفته ی خوبیشن باید همش محتاج باشه با اینکه از صبح مثل چی کار میکنه ولی ی ادم معلوم الحالی مثل اون خدا ی شبه میرسونتش به عرش ...من که از حکمت خدا سر در نمیارم ولی بازم خدایا شکرت