با همسرم نشسته بودیم رو نیمکت چیپس و تخمه میخوردیم طرفای ساعت هشت و نیم شب یه آقایی که سرش جای بخیه و شکستگی داشت و خیلی لاغر بود اومد زل زد بهمون بعد یکم رفت جلو خودشو از قصد انداخت زمین ما ترسیدیم زنگ زدیم اورژانس طرف پا شد فرار کرد الان از صبح خونه ایم هیچ جا نرفتیم