این روزا خیلی خسته و ناراحتم ، وقتی به زندگیم فکر میکنم میبینم چه اشتباهای بزرگی کردم که الان به اینجا رسیدم ، تاپیک رو واسه اونایی که هنوز فرصت دارن زدم تا شاید از تجربم استفاده کنن
اولیش اینکه بخاطر درس یکی دوسال از همه چی میزدم تا عوضش یه عمر راحت زندگی کنم
تو انتخاب رشته حسابی مشورت میکردم
برای ازدواج عجله نمیکردم چون هرچی سن بالاتر بره انتخاب عاقلانه تر میشه
به هیییچ وجه با دوست و فامیل همکار نمیشدم واسه هیچکدوم دل نمیسوزوندم بیارمشون سر کار خودم که بدترین ضربه هارو از همونا بخورم و بسوزم چرا بهشون لطف کردم
به هیییج وجه نمیرفتم ساختمون پدرشوهرم باهاشون همسایه بشم و یه جا رهن میکردم از همون اول
و در آخر میخوام بگم ما دهه هفتادی ها جوونیمون تو بد دورانی گذشت ....