مامانهای شهریور و مهر 88 اگر موافق هستید روش آموزش و میزان رشد بچه هامون رو به اشتراک بگذاریم

سلام

النای من بیست مهر یک سالش تومو شد ...دخمل من خیلی صبوره مثلا اولین دندونش رو ده ماه و ده روزگی در آورد و الانم دومین دندونش در اومده ....میشه گفت ماه اول تولد همه اش خواب بود....

اما الان ....هنوز راه نیافتاده و دستش رو به دیوار میگیره و راه میره ....عاشق اینه که دستش رو بگیری و تاتا کنه ...البته تاتا در حد دو

ماما ....بابا..دد(ددر)....اف(افشین-دایی اش)......مه (محیا-عمه اش).....آب....گ(گل)......نی نی

ففف(پیف-وقتی عوضش میکنم دستش رو تکون میده و میگه فففف).....ده(مثلا میزنه)

همه چیز رو هنوز تو دهنش میکنه......موبایلم رو خراب کرد ...آی سی هاش سوخت ...

شماره میگیره و تلفن رو پشت گوشش میذاره و میگه اه (الو).....با اجازه شما این ماه 2000 تومن تلفن خارجه برامون اومد که النا شماره گرفته بود.....

کتاب رو دوست داره و ورق میزنه البته از اون کتاب ضخیما و کتاب حمام رو دم دستش گذاشتم چون بقیه کتاب های معمولی رو تو دهنش میذاره

عاشق بیرون رفتنه ....پشت در میشینه ...در رو بوس میکنه و میگه نا نا(ناز...ناز)

چند روزه سعی میکنه با قاشق بخوره که هنوز موفق نشده درست بخوره

اصلا برا چیزی که میخواهد گریه و زاری نمی کنه ...اینقدر تلاش می کنه تا بدستش بیاره

به همه میخنده و فوری بای بای میکنه

وقتی جلوی آسانسور میری قهقهه میزنه و به سمت خونه بر میگرده و بای بای میکنه...البته با خونه بای بای میکنه....
اصلاااااااااااااااا با خودش بازی نمی کنه و باید همه اش کنارش باشم


خیلی حرف زدم ببخشید......

وای بچه ها من یه چیز جالب کشف کردم. قبلش بگم که پندار عاششششششق میوه است.
حالا
من براش انار دون میکنم میریزم تو یه کاسه. البته نه خیلی زیاد ها. نمیدونید که چجوری به طور معجزه آسایی سرگرم میشه. ببنید چی شد که آخراش دراز کشید و دست میکرد و انار برمیداشت. برای اولین بار من بدون هیچ مزاحمتی شام پختم.

آرشا بعضی میوه ها رو دوست داره و بعضی ها رو آبش رو میخوره. بیشتر ترجیح میده میوه رو دستش بگیره و خودش بخوره. عاشق خیار و موزه. تا موز ببینه میگه ممه.اگه بهش ندم بغض و گریه میکنه. چون لیوان رو دوست داره تا چند قلپ آبمیوه رو راحت میخوره. کوچیکتر که بود پوره میکردم یا آبش رو تو لیوان مخصوص آبمیوه میریختم و میدادم دست خودش.

سلام خوبین چه خبرا.....ضحی خیلللللللللللیییییییی شبا بیدار میشه من شیر خودمو از10ماهگی ندادم وشیر خشک میخوره هنوز بعداز13ماه یه خواب راحت نداشتم شما نی نی هاتون خوب میخوابن؟چیکارش کنم؟به قول مریم جونی هر2ساعت حالا که مریضه که هر نیم یا یک ساعت دارم کم میارم......باغذاخوردنشم که کلی مشکل دارم خلم میکنه تا 2تا قاشق غذابخوره ووووووااااایییییییی.....

بچه ها من فکر می کنم غذا نخوردن یه اپیدمی تو همه نی نی هاست. من یه روشی امتحان کردم که هی بدک نبوده.

وعده های غذایی پندارو زیاد و مقدارشو کم کردم. مثلاً هر 2 ساعت یه بار 6-7 قاشق. میدونم سخته ولی چاره ای نیست. قبل از غذا هم بهش بیسکویت و کاکائو و این چیزا نمیدم.

نی نی گل جون نفیسه راست میگه شاید تشنه باشه بچه که نصفه شب انقدر بیدار میشه یا به قول خودت چون مریضه احساس ناراحتی میکنه؟ راستی چرا مریضه؟

من هم مثل پگاه جون تعداد دفعات غذا خوردن النا رو زیاد کردم ولی مقدارش رو کم کردم ...هر دو ساعت یک بار یه چیزی بهش میدم بخوره و البته وقتی نخورد اصرار نمی کنم و خدا رو شکر النا خیلی بعتر شده ......

البته همون مقدار کم رو سعی میکنم مقوی و مفید بهش بدم نه با چیزای الکی شکم نی نی رو پر کنم

من به عنوان میان وعده برا النا فرنی آرد برنج درست میکنم ..منتها به جای شکر خرما میریزم و یه قاشق مخلوط از مغز ها ( بادام ...گردو ..پسته ...کنجد ) به فرنی اضافه میکنم .و گلاب و کره هم میزنم .....اینطوری غلیظ هم میشه ...مثل بستنی و حتی سردش هم خوشمزه میشه....

وایپگاه جون سرما خورده وگلوش نافرم چرک کرده.....ازبس ماشالله هوای تهرون تمیزه ها یه ویروسو اگه تو یه محل یکی بگیره همه مریض میشن.....ضحی هم که انقدر ضعیفه مستعد بیماریه بااینکه همش غذاهای مقوی درست میکنم ولی اخرشم باید بریزم دور......خسته شدم دیگه انگیزه واسه غذای مخصوص درست کردن ندارم....خیلی بدغذاست....اگه ضحی تو روز2بار 7تاقاشق بخوره که من کلامم میندازم بالا پگاه جونی برو خداروشکر کن...فکر نمیکنم تشنش باشه کلابدخوابه......اخه چندبار بهش ابم دادم نخورد شیرم بعضی وقتا نمیخوره ها فقط میگه بغلم کن وبعد که خوابیدم بذارم روی تختم.....شاید تو طول شب 4باری بلندشه نمیدونم چیکارکنم

نسیم جون ماشاالله پسر خیلی باهوشی داری. نگرانیت بیخوده. پندار هم منو به خاطر اینکه همش دنبالمه و بهم آویزونه کلافه میکنه. در مورد آموزش هم نباید انتظار داشته باشی که اون یه گوشه بشینه و به حرفات گوش بده باید در حین بازی کردن بهش یاد بدی ولو در حال راه رفتن.

باریک الله نسیم جون عجب همتی داری منم عاشق اینم که بچه هام کم باشه فاصله هاشون ولی فکر نکنم عرضشو داشته باشم.....فکر کنم حسین آقای شما الآن2سال و2ماهش باشه نه؟آخهگفتی مرداد88تولد1سالگیش بوده...ماشالله خدا برات به حق صاحب اسمش حفظت کنه....نگران نباش گلم ضحی هم مدام اویزونه....بچه های این دوره وزمونه مامانین دیگه

خیلی تاپیک خوبیه ممنون از همه مامانای زحمت کش

الهی بگردم نسیم جون ایشالله خداکمکت میکنه خوب وراحت بزرگشون میکنی ایشالله هم سالم همصالح....موفق باشی گلم

پگاه عزیزم سلام
بابت غیبت طولانی مدتم من را ببخش. ممنون که برایم ای میل زدی ولی متاسفانه آن آدرس ایمیلم به هیچ وجه باز نمی شود و دائم erorr می ده . من یه آدرس دیگر بهت می دهم بی زحمت به آن آدرس برایم میل بزن. به ایمیلت می فرستم
پندار را ببوس

خوب اون روز فرصت نداشتم از کارهای ملودی بگم.

ملودی تو 1 سالگیش 75 قدش بود و 9400 وزنش


الان که 13 ماهشه هنوز بطور مستقل راه نمی ره و اخیلی محتاطه و این خیلی من و نگران می کنه تاتی کردن و خیلی دوست داره وحتی یه دستی راه رفتن ولی به محض اینکه دستاشو ول می کنیم می شینه!!! خدا کنه زودی راه بیافته هر چند که می دونم تا 15 ماهگی نرماله از اون به بعد باید حتما پی گیری شه ولی خوب من از الان نگرانم.



کارهایی که می کنه:



از 5 ماهگی شروع به حرف زدن کرد و همون موقعه ها گفت ماما
اولین دندونش رو در 5 ماه و نیمی دراورد و الن 8 تا دندون داره و فکر می کنم که دندون های اسیابش همین روزا دراد چون خیلی بی قراری می کنه این روزا



به موسیقی خیلی خیلی علاقه داره من از حامله گی موتزارت گوش میدادم والان هم هرموقعه میزارم باهاش اواز می خونه و ارامش می گیره خوب مثل همه نی نی های دیگه با بقیه موزیک ها نا نای می کنه و بشکن می زنه (اداشو با دستش در میاره) سی دی ها ی بی بی انیشتن بیشتر دوست داره موزیک هاشو گوش کنه و هر روز این روزا میاد با دکمه های دی وی دی ور میره و انقدر قر میزنه تا مداوم براش روشن کنم مشغول هرکاری هست این موزیک هارو باید بشنوه و من هم مانعش نمی شم چون می دونم تلفیقی از موسیقیه موتزارت به زبان ساده است



7 ماهگی : ماهی .ساعت . بامبو. رو با شناخت مفهومی میشناخت و با دست نشون میداد/




9ماهگی دست دستی می کردو بای بای کردن و یاد گرفت و البته موش شدن و که با این کار یه جورایی خیلی دلبری می کرد و می گفت اب با شناخت کامل و یخچال و نشون میداد


از 10 ماهگی رقصیدن با کلی قر و هاپو رو شناخت
11 ماهـــــــــگی چهاردست وپا رفت و می گفت هاپ هاپ /بابا/ عمو/عمه/ بـــــــــــــــــع بعبعی میگه بـــــــــع




و الان که 13 ماهـــــــــــــشه:20 کلمه می گه /بالا و پایین رفتنو کامل بلده /هیچ چیــــــــــز هیچ چیـــــــزی نمی تونیم از دستش قایم کنیم چون فوری پی گیری می کنه و پیدا می کنه.متاسفانه خیلی قهرقهرو تا یه چیزی می خواد و پاسخی نمی گیره سرشو میزاره زمینو گریه و حتی گاهی میزنه با حالت ناراحتی روسرش و سرشو نگه میداره(نمی دونم از کجا یاد گرفته)در اکثر مواقع توجه نمی کنم
غذاهای انگشتی رو به راحتی می خوره و لی باقی غذاهارو گاهی با دست که نصفش میریزه و گاهی با قاشق بازهم میریزه اگرهم غذایی رو دوست نداشته باشه(در اکثر مواقع اینطوره)تف می کنه بیرون و تمام خستگی به تن ادم میمونه.کتاب خیلی خیلی دوست داره وورق میزنه وبلند بلند فکر میکنه که مثلا داره میخونه مکعبها 3تا رو میزاره روهم حلقه ها همشو میندازه تو میله...کنترل تلویزیون روشن خاموش می کنه از جلوی دی حموم که رد میشیم کارمن در میاد چون وانشو میاره و انقدر حموم حموم میکنه تا بزارمش تو وان............


واای خیلی حرف زدم ببخشین از اول گفتم چون دیدم مادرانی هم هستند تو تاپیک که نی نی هاشون کوچیکتره و شاید بخوان اطلاعاتی داشته باشن.