وقتی کوچک بودیم باخواهرم بازی می کردیم به دشمنای خیالیمون میگفتیم توپولیا مثلامیگفتیم توپولیا حمله کردن😂
یاهم مثلاتوهال شیرجه میرفتم که مثلا دارم دریا شنامیکنم 😐😂
بچه ها برين كنار ام السوتى اومد
ديدين يه ويديو وايرال شده دختره داره يه كرم سفيد ميزنه بعد يدفعه خودشو تو اينه نگاه ميكنه ناراحت ميشه بعد زيرشم نوشته وقتي با هر چيزي يادش ميفتي ..
خب حالا اگه موضوع گرفتين من بگم چي شد
عيد امسال ميخواست برامون مهمون بياد منم ازشون خوشم نميومد رفتم بيرون پياده روي و يه مغازه اي هست كه هميشه فيلم ميگيرم ازش و بعدشم رفتم گلفروشي ،،
بله و وقتي برگشتم خونه خودمو تو اينه ديدم كرمي كه زده بودم (مرطوب كننده)خ زياد در اومده بود منم صورتم كه زدم بعدش هم زانو و ارنج و هر جايي كه خشكسالي بود زده بودم 😂 ولي مثل اينكه رو دستام مونده و بعد كه بيرون بودم شالم درست كردم رفته رو صورتم
خلاصه فهميدم چرا پسراي توي مغازه يجورى بهم نگاه ميكردن حتي من چون عجله داشتم گفتم امشب ميتونم بيام بگيرم فيلمو گفت نه يه شب دگ بياين بهتره 🤪🤪🤪
عکس سینهامو خاستم بفرسم برا شوهرم استوری کردم😐😭🤣
من ۱۳،۱۴سالگیم خیلی تباه بودم به حجاب بازیگرا تو تلویزیون علاقه داشتم نمیدونستم یقه حجاب چیه که اونا میپوشیدن هی میگفتم از اینا کجا داره مامانمم از سر خودش باز میکرد میگفت نمیدونم اخر سر برداشتم مقنعه رو یه جوری سرم کردم که خط زیر چونه بیوفته رو سرم(نمیخواستم معلوم بشه مقنعه‌اس،روسرمم هد زدم بعد شال میپوشیدم شالمو باز میذاشتم، خدااااا😭همه جا میرفتماااا یه گوشی یازده دو صفرم مامانم داشت بیرون رفتنی ازش میگرفتم میذاشتم تو جیبم ادای حرف زدن با هندزفری رو درمیاوردم جلوی همه اصلا خجالت نمیکشیدم😂 بچه‌ها من خیلی عجیب بودم خیلی خاطره دارم بگم😂😂
