2733
2734
عنوان

خاطره ای که یادتون میاد میخواید خودتونو بکشید😂😂

| مشاهده متن کامل بحث + 807815 بازدید | 2900 پست

عروسی داداش دوستم رفته بودیم بعد مامانش اومد روبوسی کرد و...قاطی کرده بودم اون لحظه اونققققد به مخم فشار آوردم که باید چی بگم...کلا کلمه مبارک باشه رو فراموش کرده بود...یه هو گفتم عروسیشون قبول باشه🤣🤣🤣

خدای خوبم بابت تموووم مهربونیات ممنون😘😘🥰.تنهام نذار من از تنهایی خیلی میترسم🤲🙏

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید

2731

يكي تعريف كرد رونام تپل بود هميشه عرق سوز ميشدم براا همين هميشه بايد شرت پادار مردونه ميپوشيدم كه رونام به هم نخوره شب عروسيمم طبق عادت از ارايشگاه زير لباس عروسم شرت پادار بابامو پوشيدم يادم رفت عوضش كنم اخرشب شوهرم با چه ناز و حالي اومد لباس عروسمو دربياره يهو شورتمو ديد گفت من چطور با شرت بابات تحريك بشم اين چكاري بود امشب با من كردي 😅😅😅

دلارامي كه داري دل بر او بند/دگر چشم از همه عالم فرو بند

وای اینم بگم...یکی ازدوستام گف شوهرم یه امتحان سخت داشت باید تاصب بیدار میموند..بعد تو نگو نصفه شبی سر جزوه ها خوابش میبره بعد اینم خوابیده یه هو باصدای بلند می..گو...زه😅😅بعد شوهرش از خواب میپره...این بیچاره م گف خودمو زدم ب خواب که یعنی من متوجه نشدم

بعدفرداش گف شوهرم با خنده بهم گفته دیشب با آلارم به موقعت خیلی به قبول شدنم کمک کردی😝😝🤣🤣🤣🤣گف منم میگفتم چی؟؟ منظورتونمیفهمم و...مثلا خودشو زد کوچه علی چپ.

خدای خوبم بابت تموووم مهربونیات ممنون😘😘🥰.تنهام نذار من از تنهایی خیلی میترسم🤲🙏

رفته بودیم مراسم زن عموی شوهرم اش پخته بود انقدکه معذب نشسته بودم پاهام خواب رفته بودن بلندکه شدم پاهام سست شدن دونفر زیر بغل منو گرفته بودن نیوفتم یکی نبود بگه راحت باش بابا یه جابه جایی چیزی ازهمه هم بیشتر اش خوردم سه بشقاب اینا اش رشته بود

من 14 سالم اینا بود گوشی نداشتم همسایمون باکلاس بودن دختره گوشی مدل بالا داشت بعد من تکه کاشی پیدا کرده بودم ازفاصله دور میگرفتم دستم ک یعنی گوشیم ودارم باهاش کار میکنم رنگسم یاسی بود 😑من 10 سالم بود پسر عموم 25 اینا اومده بود خونمون هی میرفتم جلوش تو آینه باناز مثلا نگاه خودم میکردم و موهامو درست میکردم حالا با یه من سبیلو جوشای رو پیشونی 😑خدایا واقعا چرا

فقط خدا کافیه ❤️ وزن شروع 72 هدف 65 ❤️من میخوام ومیتونم که بهش برسم 💪
2706
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687