همیشه سرچ میکردم فقط نی نی سایت،سایت مادران و ددی سایت میومد
این جدیده اما خیلی شبیه نی نی سایته کلا همه چیزو از اینجا کپی کرده
قطره، دلش دریا میخواست. خیلی وقت بود که به خدا گفتهبود.هر بار خدا میگفت «از قطره تا دریا راهیست طولانی. راهی از رنج و عشق و صبوری. هر قطره را لیاقت دریا شدن نیست.»قطرہ عبور کرد و گذشت. قطره پشت سر گذاشت. قطره ایستاد و منجمد شد. قطره روان شد و راه افتاد. قطره از دست داد و به آسمان رفت. و هر بار، چیزی از رنج و عشق و صبوری آموخت.تا روزی که خدا گفت «امروز، روز توست! روز دریا شدن.» خدا قطره را به دریا رساند. قطره طعم دریا را چشید. طعم دریا شدن را. اما...روزی قطره به خدا گفت «از دریا بزرگتر، آری از دریا بزرگتر هم هست؟» خدا گفت «هست.»قطره گفت «پس من آن را میخواهم. بزرگترین را. بینهایت را.»خدا قطره را برداشت و در قلب آدم گذاشت و گفت: «اینجا بینهایت است.»آدم عاشق بود. دنبال کلمه ای میگشت تا عشق را توی آن بریزد. اما هیچ کلمهای توان سنگینی عشق را نداشت. آدم همهی عشقش را توی یک قطره ریخت. قطره از قلب عاشق عبور کرد. و وقتی که قطره از چشم عاشق چکید، خدا گفت «حالا تو بینهایتی، زیرا که عکس من در اشک عاشق است :)
قطره، دلش دریا میخواست. خیلی وقت بود که به خدا گفتهبود.هر بار خدا میگفت «از قطره تا دریا راهیست طولانی. راهی از رنج و عشق و صبوری. هر قطره را لیاقت دریا شدن نیست.»قطرہ عبور کرد و گذشت. قطره پشت سر گذاشت. قطره ایستاد و منجمد شد. قطره روان شد و راه افتاد. قطره از دست داد و به آسمان رفت. و هر بار، چیزی از رنج و عشق و صبوری آموخت.تا روزی که خدا گفت «امروز، روز توست! روز دریا شدن.» خدا قطره را به دریا رساند. قطره طعم دریا را چشید. طعم دریا شدن را. اما...روزی قطره به خدا گفت «از دریا بزرگتر، آری از دریا بزرگتر هم هست؟» خدا گفت «هست.»قطره گفت «پس من آن را میخواهم. بزرگترین را. بینهایت را.»خدا قطره را برداشت و در قلب آدم گذاشت و گفت: «اینجا بینهایت است.»آدم عاشق بود. دنبال کلمه ای میگشت تا عشق را توی آن بریزد. اما هیچ کلمهای توان سنگینی عشق را نداشت. آدم همهی عشقش را توی یک قطره ریخت. قطره از قلب عاشق عبور کرد. و وقتی که قطره از چشم عاشق چکید، خدا گفت «حالا تو بینهایتی، زیرا که عکس من در اشک عاشق است :)
قطره، دلش دریا میخواست. خیلی وقت بود که به خدا گفتهبود.هر بار خدا میگفت «از قطره تا دریا راهیست طولانی. راهی از رنج و عشق و صبوری. هر قطره را لیاقت دریا شدن نیست.»قطرہ عبور کرد و گذشت. قطره پشت سر گذاشت. قطره ایستاد و منجمد شد. قطره روان شد و راه افتاد. قطره از دست داد و به آسمان رفت. و هر بار، چیزی از رنج و عشق و صبوری آموخت.تا روزی که خدا گفت «امروز، روز توست! روز دریا شدن.» خدا قطره را به دریا رساند. قطره طعم دریا را چشید. طعم دریا شدن را. اما...روزی قطره به خدا گفت «از دریا بزرگتر، آری از دریا بزرگتر هم هست؟» خدا گفت «هست.»قطره گفت «پس من آن را میخواهم. بزرگترین را. بینهایت را.»خدا قطره را برداشت و در قلب آدم گذاشت و گفت: «اینجا بینهایت است.»آدم عاشق بود. دنبال کلمه ای میگشت تا عشق را توی آن بریزد. اما هیچ کلمهای توان سنگینی عشق را نداشت. آدم همهی عشقش را توی یک قطره ریخت. قطره از قلب عاشق عبور کرد. و وقتی که قطره از چشم عاشق چکید، خدا گفت «حالا تو بینهایتی، زیرا که عکس من در اشک عاشق است :)
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
😂حیف سایتش خوب نیس وگرن خیلی خوب بود هم اونجا باشیم هم اینجا😂😂
±عاشق بودن رو با عزت نفس نداشتن قاطی نکنید دوستان، کسی که عزت نفس داره حتی اگه عاشق هم باشه ببینه طرف مقابل نمیخوادش رها میکنه. اینکه ول نمیکنین و ضعفهای شخصیتیتونو پشت کلمه «عاشق» قایم میکنید خیلی بده. بهم گفت:تو دختر خوبی هستی، اما...اصلا اجازه ندادم باقی جمله ش رو بگه!با لبخند نگاهش کردم و گفتم:اما چی؟ از من خوشگلتر چشمت رو گرفته؟! یا مثلا هنوزم توی حسرت نفر قبلی هستی و الان فهمیدی من نمیتونم جایگزین مناسبی برای اون باشم؟! اما چی هان؟ دختر خوبی هستم اما دلت جای دیگه س و اصلا هم گناهی نداری؟! یا مثلا دلت رو زدم و دوست داری افراد جدیدی رو تجربه کنی؟ دلت تنوع میخواد؟ تنوع طلبی؟ اما چی آقا؟! فکر کردی مثلا من دلم میشکنه اگر رک و راست بگی من رو نمیخوای؟! مرد باش بابا...! نترس! من حرفه ای زندگی میکنم. تو هر لحظه حق داری که من رو نخوای. منم جلوت رو نمیگیرم. چون بودن و موندنی که به خاطر خواهش و التماس باشه، مفت نمی ارزه. دیگه دوستم نداری؟! خب رک بگو. ناراحت نمیشم! من عزت نفس دارم آقا! و به لطف همین عزت نفس، در جواب هر رفتنی، یه جمله میگم: "به سلامت. آرزوهای قشنگ دارم برات." چی فکر کردی؟! که اگر بگی من رو نمیخوای، میگم نه تو رو خداااا بمون؟! نه بابا! من انقدر حقیر و آویزون نیستم. اینکه تو من رو نمیخوای، اصلا به این معنی نیست که من بدم یا چیزی کم دارم. من فقط توی سلیقه ت نیستم، همین...! مرسی که این مدت برام وقت گذاشتی. برو دنبال آرزوهات، اصلا هم به من فکر نکن، چون من واقعا ناراحت نیستم! ناراحت نیستم چون برات آرزو نبودم. من سهم کسی میشم که براش عین آرزو باشم. خوشحالم که زود فهمیدم برات آرزو نیستم. مراقب خودت باش خوشتیپ. خدانگهدار. اوه راستی! یه روز به خودت افتخار نکنی که من رو تجربه کردیا... اوکی؟! من خودم خواستم که باعث تجربه تو بشم... توهم فتح کردن من رو نداشته باشی! بای بای...🖤
😂حیف سایتش خوب نیس وگرن خیلی خوب بود هم اونجا باشیم هم اینجا😂😂
اهان اونوقت یسری خاله زنک میومدن اینجا از اونجا بد میگفتن
میرفتن اونجا از اینجا بد میگفتن
قطره، دلش دریا میخواست. خیلی وقت بود که به خدا گفتهبود.هر بار خدا میگفت «از قطره تا دریا راهیست طولانی. راهی از رنج و عشق و صبوری. هر قطره را لیاقت دریا شدن نیست.»قطرہ عبور کرد و گذشت. قطره پشت سر گذاشت. قطره ایستاد و منجمد شد. قطره روان شد و راه افتاد. قطره از دست داد و به آسمان رفت. و هر بار، چیزی از رنج و عشق و صبوری آموخت.تا روزی که خدا گفت «امروز، روز توست! روز دریا شدن.» خدا قطره را به دریا رساند. قطره طعم دریا را چشید. طعم دریا شدن را. اما...روزی قطره به خدا گفت «از دریا بزرگتر، آری از دریا بزرگتر هم هست؟» خدا گفت «هست.»قطره گفت «پس من آن را میخواهم. بزرگترین را. بینهایت را.»خدا قطره را برداشت و در قلب آدم گذاشت و گفت: «اینجا بینهایت است.»آدم عاشق بود. دنبال کلمه ای میگشت تا عشق را توی آن بریزد. اما هیچ کلمهای توان سنگینی عشق را نداشت. آدم همهی عشقش را توی یک قطره ریخت. قطره از قلب عاشق عبور کرد. و وقتی که قطره از چشم عاشق چکید، خدا گفت «حالا تو بینهایتی، زیرا که عکس من در اشک عاشق است :)
اهان اونوقت یسری خاله زنک میومدن اینجا از اونجا بد میگفتن میرفتن اونجا از اینجا بد میگفتن &n ...
😂😂
±عاشق بودن رو با عزت نفس نداشتن قاطی نکنید دوستان، کسی که عزت نفس داره حتی اگه عاشق هم باشه ببینه طرف مقابل نمیخوادش رها میکنه. اینکه ول نمیکنین و ضعفهای شخصیتیتونو پشت کلمه «عاشق» قایم میکنید خیلی بده. بهم گفت:تو دختر خوبی هستی، اما...اصلا اجازه ندادم باقی جمله ش رو بگه!با لبخند نگاهش کردم و گفتم:اما چی؟ از من خوشگلتر چشمت رو گرفته؟! یا مثلا هنوزم توی حسرت نفر قبلی هستی و الان فهمیدی من نمیتونم جایگزین مناسبی برای اون باشم؟! اما چی هان؟ دختر خوبی هستم اما دلت جای دیگه س و اصلا هم گناهی نداری؟! یا مثلا دلت رو زدم و دوست داری افراد جدیدی رو تجربه کنی؟ دلت تنوع میخواد؟ تنوع طلبی؟ اما چی آقا؟! فکر کردی مثلا من دلم میشکنه اگر رک و راست بگی من رو نمیخوای؟! مرد باش بابا...! نترس! من حرفه ای زندگی میکنم. تو هر لحظه حق داری که من رو نخوای. منم جلوت رو نمیگیرم. چون بودن و موندنی که به خاطر خواهش و التماس باشه، مفت نمی ارزه. دیگه دوستم نداری؟! خب رک بگو. ناراحت نمیشم! من عزت نفس دارم آقا! و به لطف همین عزت نفس، در جواب هر رفتنی، یه جمله میگم: "به سلامت. آرزوهای قشنگ دارم برات." چی فکر کردی؟! که اگر بگی من رو نمیخوای، میگم نه تو رو خداااا بمون؟! نه بابا! من انقدر حقیر و آویزون نیستم. اینکه تو من رو نمیخوای، اصلا به این معنی نیست که من بدم یا چیزی کم دارم. من فقط توی سلیقه ت نیستم، همین...! مرسی که این مدت برام وقت گذاشتی. برو دنبال آرزوهات، اصلا هم به من فکر نکن، چون من واقعا ناراحت نیستم! ناراحت نیستم چون برات آرزو نبودم. من سهم کسی میشم که براش عین آرزو باشم. خوشحالم که زود فهمیدم برات آرزو نیستم. مراقب خودت باش خوشتیپ. خدانگهدار. اوه راستی! یه روز به خودت افتخار نکنی که من رو تجربه کردیا... اوکی؟! من خودم خواستم که باعث تجربه تو بشم... توهم فتح کردن من رو نداشته باشی! بای بای...🖤
عزیزم این آقا که شماره هست اسمش به شماهم درخاست دوستی داد؟
±عاشق بودن رو با عزت نفس نداشتن قاطی نکنید دوستان، کسی که عزت نفس داره حتی اگه عاشق هم باشه ببینه طرف مقابل نمیخوادش رها میکنه. اینکه ول نمیکنین و ضعفهای شخصیتیتونو پشت کلمه «عاشق» قایم میکنید خیلی بده. بهم گفت:تو دختر خوبی هستی، اما...اصلا اجازه ندادم باقی جمله ش رو بگه!با لبخند نگاهش کردم و گفتم:اما چی؟ از من خوشگلتر چشمت رو گرفته؟! یا مثلا هنوزم توی حسرت نفر قبلی هستی و الان فهمیدی من نمیتونم جایگزین مناسبی برای اون باشم؟! اما چی هان؟ دختر خوبی هستم اما دلت جای دیگه س و اصلا هم گناهی نداری؟! یا مثلا دلت رو زدم و دوست داری افراد جدیدی رو تجربه کنی؟ دلت تنوع میخواد؟ تنوع طلبی؟ اما چی آقا؟! فکر کردی مثلا من دلم میشکنه اگر رک و راست بگی من رو نمیخوای؟! مرد باش بابا...! نترس! من حرفه ای زندگی میکنم. تو هر لحظه حق داری که من رو نخوای. منم جلوت رو نمیگیرم. چون بودن و موندنی که به خاطر خواهش و التماس باشه، مفت نمی ارزه. دیگه دوستم نداری؟! خب رک بگو. ناراحت نمیشم! من عزت نفس دارم آقا! و به لطف همین عزت نفس، در جواب هر رفتنی، یه جمله میگم: "به سلامت. آرزوهای قشنگ دارم برات." چی فکر کردی؟! که اگر بگی من رو نمیخوای، میگم نه تو رو خداااا بمون؟! نه بابا! من انقدر حقیر و آویزون نیستم. اینکه تو من رو نمیخوای، اصلا به این معنی نیست که من بدم یا چیزی کم دارم. من فقط توی سلیقه ت نیستم، همین...! مرسی که این مدت برام وقت گذاشتی. برو دنبال آرزوهات، اصلا هم به من فکر نکن، چون من واقعا ناراحت نیستم! ناراحت نیستم چون برات آرزو نبودم. من سهم کسی میشم که براش عین آرزو باشم. خوشحالم که زود فهمیدم برات آرزو نیستم. مراقب خودت باش خوشتیپ. خدانگهدار. اوه راستی! یه روز به خودت افتخار نکنی که من رو تجربه کردیا... اوکی؟! من خودم خواستم که باعث تجربه تو بشم... توهم فتح کردن من رو نداشته باشی! بای بای...🖤
عزیزم این آقا که شماره هست اسمش به شماهم درخاست دوستی داد؟
به من نه ولی به بیشتر کاربرا اینجا داده
نام کاربریش شمارشه
قطره، دلش دریا میخواست. خیلی وقت بود که به خدا گفتهبود.هر بار خدا میگفت «از قطره تا دریا راهیست طولانی. راهی از رنج و عشق و صبوری. هر قطره را لیاقت دریا شدن نیست.»قطرہ عبور کرد و گذشت. قطره پشت سر گذاشت. قطره ایستاد و منجمد شد. قطره روان شد و راه افتاد. قطره از دست داد و به آسمان رفت. و هر بار، چیزی از رنج و عشق و صبوری آموخت.تا روزی که خدا گفت «امروز، روز توست! روز دریا شدن.» خدا قطره را به دریا رساند. قطره طعم دریا را چشید. طعم دریا شدن را. اما...روزی قطره به خدا گفت «از دریا بزرگتر، آری از دریا بزرگتر هم هست؟» خدا گفت «هست.»قطره گفت «پس من آن را میخواهم. بزرگترین را. بینهایت را.»خدا قطره را برداشت و در قلب آدم گذاشت و گفت: «اینجا بینهایت است.»آدم عاشق بود. دنبال کلمه ای میگشت تا عشق را توی آن بریزد. اما هیچ کلمهای توان سنگینی عشق را نداشت. آدم همهی عشقش را توی یک قطره ریخت. قطره از قلب عاشق عبور کرد. و وقتی که قطره از چشم عاشق چکید، خدا گفت «حالا تو بینهایتی، زیرا که عکس من در اشک عاشق است :)
به من نه ولی به بیشتر کاربرا اینجا داده نام کاربریش شمارشه
از کجا میدونی به همه درخاست داده؟🤔
±عاشق بودن رو با عزت نفس نداشتن قاطی نکنید دوستان، کسی که عزت نفس داره حتی اگه عاشق هم باشه ببینه طرف مقابل نمیخوادش رها میکنه. اینکه ول نمیکنین و ضعفهای شخصیتیتونو پشت کلمه «عاشق» قایم میکنید خیلی بده. بهم گفت:تو دختر خوبی هستی، اما...اصلا اجازه ندادم باقی جمله ش رو بگه!با لبخند نگاهش کردم و گفتم:اما چی؟ از من خوشگلتر چشمت رو گرفته؟! یا مثلا هنوزم توی حسرت نفر قبلی هستی و الان فهمیدی من نمیتونم جایگزین مناسبی برای اون باشم؟! اما چی هان؟ دختر خوبی هستم اما دلت جای دیگه س و اصلا هم گناهی نداری؟! یا مثلا دلت رو زدم و دوست داری افراد جدیدی رو تجربه کنی؟ دلت تنوع میخواد؟ تنوع طلبی؟ اما چی آقا؟! فکر کردی مثلا من دلم میشکنه اگر رک و راست بگی من رو نمیخوای؟! مرد باش بابا...! نترس! من حرفه ای زندگی میکنم. تو هر لحظه حق داری که من رو نخوای. منم جلوت رو نمیگیرم. چون بودن و موندنی که به خاطر خواهش و التماس باشه، مفت نمی ارزه. دیگه دوستم نداری؟! خب رک بگو. ناراحت نمیشم! من عزت نفس دارم آقا! و به لطف همین عزت نفس، در جواب هر رفتنی، یه جمله میگم: "به سلامت. آرزوهای قشنگ دارم برات." چی فکر کردی؟! که اگر بگی من رو نمیخوای، میگم نه تو رو خداااا بمون؟! نه بابا! من انقدر حقیر و آویزون نیستم. اینکه تو من رو نمیخوای، اصلا به این معنی نیست که من بدم یا چیزی کم دارم. من فقط توی سلیقه ت نیستم، همین...! مرسی که این مدت برام وقت گذاشتی. برو دنبال آرزوهات، اصلا هم به من فکر نکن، چون من واقعا ناراحت نیستم! ناراحت نیستم چون برات آرزو نبودم. من سهم کسی میشم که براش عین آرزو باشم. خوشحالم که زود فهمیدم برات آرزو نیستم. مراقب خودت باش خوشتیپ. خدانگهدار. اوه راستی! یه روز به خودت افتخار نکنی که من رو تجربه کردیا... اوکی؟! من خودم خواستم که باعث تجربه تو بشم... توهم فتح کردن من رو نداشته باشی! بای بای...🖤
شنیدم از دوستان چند وقت پیشا همه تاپیک ها شکایت از این بود
قطره، دلش دریا میخواست. خیلی وقت بود که به خدا گفتهبود.هر بار خدا میگفت «از قطره تا دریا راهیست طولانی. راهی از رنج و عشق و صبوری. هر قطره را لیاقت دریا شدن نیست.»قطرہ عبور کرد و گذشت. قطره پشت سر گذاشت. قطره ایستاد و منجمد شد. قطره روان شد و راه افتاد. قطره از دست داد و به آسمان رفت. و هر بار، چیزی از رنج و عشق و صبوری آموخت.تا روزی که خدا گفت «امروز، روز توست! روز دریا شدن.» خدا قطره را به دریا رساند. قطره طعم دریا را چشید. طعم دریا شدن را. اما...روزی قطره به خدا گفت «از دریا بزرگتر، آری از دریا بزرگتر هم هست؟» خدا گفت «هست.»قطره گفت «پس من آن را میخواهم. بزرگترین را. بینهایت را.»خدا قطره را برداشت و در قلب آدم گذاشت و گفت: «اینجا بینهایت است.»آدم عاشق بود. دنبال کلمه ای میگشت تا عشق را توی آن بریزد. اما هیچ کلمهای توان سنگینی عشق را نداشت. آدم همهی عشقش را توی یک قطره ریخت. قطره از قلب عاشق عبور کرد. و وقتی که قطره از چشم عاشق چکید، خدا گفت «حالا تو بینهایتی، زیرا که عکس من در اشک عاشق است :)
شنیدم از دوستان چند وقت پیشا همه تاپیک ها شکایت از این بود
عجیبه که تعلیق نشده🙁
±عاشق بودن رو با عزت نفس نداشتن قاطی نکنید دوستان، کسی که عزت نفس داره حتی اگه عاشق هم باشه ببینه طرف مقابل نمیخوادش رها میکنه. اینکه ول نمیکنین و ضعفهای شخصیتیتونو پشت کلمه «عاشق» قایم میکنید خیلی بده. بهم گفت:تو دختر خوبی هستی، اما...اصلا اجازه ندادم باقی جمله ش رو بگه!با لبخند نگاهش کردم و گفتم:اما چی؟ از من خوشگلتر چشمت رو گرفته؟! یا مثلا هنوزم توی حسرت نفر قبلی هستی و الان فهمیدی من نمیتونم جایگزین مناسبی برای اون باشم؟! اما چی هان؟ دختر خوبی هستم اما دلت جای دیگه س و اصلا هم گناهی نداری؟! یا مثلا دلت رو زدم و دوست داری افراد جدیدی رو تجربه کنی؟ دلت تنوع میخواد؟ تنوع طلبی؟ اما چی آقا؟! فکر کردی مثلا من دلم میشکنه اگر رک و راست بگی من رو نمیخوای؟! مرد باش بابا...! نترس! من حرفه ای زندگی میکنم. تو هر لحظه حق داری که من رو نخوای. منم جلوت رو نمیگیرم. چون بودن و موندنی که به خاطر خواهش و التماس باشه، مفت نمی ارزه. دیگه دوستم نداری؟! خب رک بگو. ناراحت نمیشم! من عزت نفس دارم آقا! و به لطف همین عزت نفس، در جواب هر رفتنی، یه جمله میگم: "به سلامت. آرزوهای قشنگ دارم برات." چی فکر کردی؟! که اگر بگی من رو نمیخوای، میگم نه تو رو خداااا بمون؟! نه بابا! من انقدر حقیر و آویزون نیستم. اینکه تو من رو نمیخوای، اصلا به این معنی نیست که من بدم یا چیزی کم دارم. من فقط توی سلیقه ت نیستم، همین...! مرسی که این مدت برام وقت گذاشتی. برو دنبال آرزوهات، اصلا هم به من فکر نکن، چون من واقعا ناراحت نیستم! ناراحت نیستم چون برات آرزو نبودم. من سهم کسی میشم که براش عین آرزو باشم. خوشحالم که زود فهمیدم برات آرزو نیستم. مراقب خودت باش خوشتیپ. خدانگهدار. اوه راستی! یه روز به خودت افتخار نکنی که من رو تجربه کردیا... اوکی؟! من خودم خواستم که باعث تجربه تو بشم... توهم فتح کردن من رو نداشته باشی! بای بای...🖤