سلام
سه ماه پیش بعد از ی دعوای بد با شوهرم ، ک خانوادم و خانوادش هم شاهد دعوامون بود
اومدم قهر خونه بابام
یک هفته ای موندم و مدام زنگ میزدن
قرار شد شوهرم جلوی پیشرفت من و نگیره
من خیلی تو فکر طلاقم چون نتونستم شوهرمو ببخشم
بخاطر بچم گفتم حداقل برم درسمو بازم ادامه بدم تا تو فکر طلاق نیوفتم
شوهرم افتاده رو لج ، پیش خواهرش و مادرش بودیم
اول گفت من بهت ک پول نمیدم برو از بابات بگیر خوشم از زن شاغل نمیاد اگه میخواستم زن شاغل بگیرم هزار نفر بود
بعدش گفت من پول ندارم پول نمیدم قسط دارم
حالا خودش دیروز داشت میگفت نیسان بخرم وضعمون خوب میشه ی ماشین میخرم برا سفر رفتنمون بابا و مامانم و میبرم مشهد و.......
برادرش باعث شد برگردم سری قبل و گفت هروقت مشکلی داشتید بهم بگو
منم بهش پیام دادم؛
اسکرین.کلیک کنید.