دیشب خودشون زنگ زدن ما فردا صبح میایم الا من ساعت 7 من بیدار شدم ناهار گذاشتم همه کارامو کردم الان زنگ زدن نمیایم جواب شوهرمو چی بدم دومدل غذا هم گذاشتم این همه غذا رو تا دوهفته مگ بخوریم
یکی هر روز به مردم هدیه میداد، یکی هم هر روز به مردم لگد میزد. بعد از چند وقت اونی که هدیه میداد دیگه هدیه نداد و اونی که لگد میزد دیگه لگد نزد. از اون روز به بعد اونی که هدیه میداد شد ادم بده چون دیگه هدیه نمیداد و اونی که لگد میزد شد ادم خوبه چون دیگه لگد نمیزد
ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکشایشالا که مشکل توهم حل بشه😘
https://abzarek.ir/service-p/msg/886587 امشب هم درست مثل شب های قبل به پشت بام رفتم تا کمی با ماه هم صحبت شم.
چون آخرین باری که دیدمت بهم گفتی بعد از من حرفهات رو به ماه بزن قول میدم که ماه من رو هم در جریان حرفهات بذاره اما امشب خبری از ماه نبود، آسمون جوری ابری بود که با خودم گفتم نکنه هوای دلت گرفته؟ چون بهم گفته بودی رابطهی خوبی با ماه و آسمون داری، شاید اینبار ابرا با اومدنشون میخوان غمی که تو توی دلت داری رو با من در جریان بذارن.میبینی ژنرال من؟ حتی آسمون هم فهمیده که درد تو درد منم هست.
- هانیکو