2737
2739
عنوان

زن دوم برادرم جداشد !دخالت مادرزن

1421 بازدید | 58 پست

برادرم ۳۵سالشه .یه ازدواج ناموفق تو ۲۱سالگی داشت که بعد شش سال به علت عدم تفاهم و خیانت زنش جداشد بچه نداشت .سال ۹۹با یکی تو اینستا دوست شد دختربود بعد یه سال عقد رفتن سرزندگیشون !چون خودش پیداکرده بود خوشحال بودیم که باهم میسازن .اون موقع قبل عقد چندنفر خونواده دختر رو میشناختن گفتن مادر دختره خیلی دخالت کن و لجبازه .مامانم به برادرم نگفت گفت بزار عقد کنن .


تو این هشت ماه که رفتن سرزندگی ،هراتفاقی که خونه برادرم میفتاده ،همش در گوش مامانش بوده .هرروز یه داستان .یه بار اصرار به خالکوبی توبدنش که برادرم نذاشت .اینکه تنها بره بیرون و.......و خونه داری هم صفر .ولی مادخالت نداشتیم که زندگی کنن باهم ،خلاصه اخرین دعواشون که چرا ازخونه مامانم شام که خوردیم چرا زودبلند شدی و مامانم ناراحت شد .قهرکرد ورفت .چندنفر رو تواین هفته برای وساطتت فرستادیم اصلا درروبازنکردن و گفتن عمرا بزارم برگرده سراون زندگی !!!خواهر بزرگش هم تو راه طلاقه تو دادگاه !!خلاصه دیروز به اصرارمادره که باید طلاق بدی .برادرم بدون اینکه یه مابگه رفت وکالت طلاقو داد و جهازشم برد .کلا یک هفته دعوا تاطلاق زمان برد !!!

 

این قسمتشو که تنها بره بیرونو درک نکردم؟شاید چون زن اول برادرتون طلاق گرفته حساس شده🙁از اونورم فشار دخالت بوده زندگیشون به هم ریخته دیگه 


من مبتلا به شیرین ترین بیماری جهان هستم احتمالا در این جهان مورچه ها من را بیشتر از شما دوست دارند عده ای از درد من نانی میخورند هم دردانم پیر زنانی فرتوت هستند در بیست سالِ زندگی اَم هزاران هزار بار انسولین زده ام درحالی که نه شجاع هستم و نه قوی اتفاقا بیدی هستم که با هر بادی میلرزد من فقط مجبور هستم بر خلاف تصورتان در ایجاد بیماری ام هیچ نقشی نداشتم ولی بارها بابت آن سرزنش شدم، اکنون قطعا این را می دانم که عذاب کشیدن بابت چیزی که هیچ نقشی در به وجود آمدنش نداشتم سخت ترین چیزی بود که می توانستم در طول زندگی تجربه کنم از لحظه لحظه ی حسرت های زندگی ام مینویسم از نون خامه ای های پشت شیشه ی شیرینی فروشی پاستیلای رنگی رنگی آب نباتای پرتقالی شیرطالبیِ غلیظ مربای آلبالو شیرین پلو سیب زمینی سرخ کرده با سس کچاب از باقلوا از بستنی و از خندیدن که هیچ کدام در زندگیِ من نقشی نداشتند دوست عزیز من سلام صرفا جهت یادآوردی تو سیندرلا نیستی هیچ پسری برای پیدا کردنت کفشتو پای کل دخترای شهر نمیکنه بلکه باهاش ازدواج کنی و از بدبختی نجات پیدا کنی و همینطور امپراطور کوزکو نیستی که وقتی گند زدی پاشا برای برگردوندن همه چیز به شرایط عادی تلاش کنه تو توی انیمیشن جنی و دوازده پرنسس زندگی نمیکنی که یه سرزمین از کف اتاقت باز بشه از مشکلاتت فرار کنی ما جوگاردنری نداریم که متقاعدمون کنه زندگی قشنگه(روح)و بینگ بانگی نداریم که برای شاد بودنمون خودشو به دست فراموشی بسپره(#واقعیت)


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

جالبه هر دوتاشم تقصیر عروسا بوده🤔

تقصیر عروسا نبوده !ولی سماجت برای طلاق به اصرار مادرزن و اینکه هردعوا و اتفاقی رو نباید به مادرگفت !چون خیلیا سیاست زندگی بلدنیستن و به جای درست کردن گندمیزنن به زندگی

2728
غیرممکن نیس که دیگه شده بخت باهاش یار نبوده هرکی با دخالت زندگی بقیه رو زهر میکنه نابود شه الهی

دقیقا مااصلا توزندگی هیچکدوم دخالت کردیم .تاحدتوان هم کمک کردیم .حتی یه توهم به عروسمون گفتیم

مادرش که هیچ همه عالم هم دخالت کنن اگر خودش دلش نمی‌خواست نباید جدا میشد من اصلا تو کتم نمیره میگن با دخالت دیگران فلانی طلاق گرفته 

زندگی اون آدم از ابتدا پایه و اساس محکمی نداشته وگرنه اینا بهانس

2738
تا درددل های دختر رو نشنوم قضاوت نمیکنم🙂

درد دلش اینه بزار رو ساق پا و کنار انگشتم خالکوبی کنم و شلوار کوتاه که میپکشم معلوم شه !میگه هیچوقت من عذرخوااهی نمیکنم مگه مرد کیلو چنده !میگه ول کن تنهابرم توخیابونا بچزخم .میگه مامانم نباید کوچترین ناراحتی ببینه و....فقط خودخواهی

کلا من یه چیزی فهمیدم. برادرتون خیلی ازدواجی و عجول و ببخشید ساده لوح هست. ولی راهنمای درستی هم نداره. داداش منم همین بود. یه روز بابام بهش گفت هر جا میری عاشق هر کی میشی به من مربوط نیست. ولی اگه یه روز دست یه نفر رو بگیری بگی اینو میخوام میزنم تو گوشت و از خونه پرتت می کنم بیرون. زنت رو من انتخاب می کنم. اینم بعد چند سال اومد گفت زن میخوام‌. بابا و مامانم یه لیست تحقیق شده نوشتن و جالبه که قیافه و پول اصصصصصصلا جزو ملاکها نبود. فقط اخلاق و اصالت خانوادگی. الان هم زن و زندگیش عالین. از خودش خیلی سرتره زنش. بچه رو که به حال خودش ول نمی کنن. الان هم لطفا با دقت و تحقیق انتخاب کنید. یعنی چی بذار انتخاب کنن. اگه ازدواج با دوستی خوب بود که جامعه به گند کشیده نمی شد.   .

این قسمتشو که تنها بره بیرونو درک نکردم؟شاید چون زن اول برادرتون طلاق گرفته حساس شده🙁از اونورم فشار ...

گیرداده بود چرا دخترم میخاد تنهایی بره بازار بچرخه نمیزاره .اخه شهرستان که اینقدر راحت نیس بری بگردی .برادرم گفتدباشه برو .یه ماه هم میگفت باید خالکوبی کنم 

اسی جان مطمئنا اختلافشون چیز دیگه ای بوده که شاید حتی خانواده ها هم ندونن شاید خطایی توسط یکیشون ر ...

مااگه دعوامون میشد  مادرمون میگفت بشین سرزندگیت .اولن هرچیزی رو به مادرنباید گفت که از سردلسوزی دخترش رو بی تاب تر کنه .مادرش رو همه بدگفته بودن .ولی مادرم اشتباه کرد به برادرم نگف .ازاول زندگیش دخالت کرده .اخرش هم باعث جدایی شد

گیرداده بود چرا دخترم میخاد تنهایی بره بازار بچرخه نمیزاره .اخه شهرستان که اینقدر راحت نیس بری بگردی ...

هردوتاشونم اختلاف رفتاری واخلاقی دارن

یکی میخواد راحت و آزاد با تیپ باز زندگی کمه 

داداشتون مخالفه حتی دلش نمیخواد خانمش تنها بیرون بره

2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز

داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته

دورهمی

markooo | 1 روز پیش
داغ ترین های تاپیک های امروز