ولی نمیخوام خانوادم بدونن مشکل داریم فعلا.احساس میکنم لازمه یه مدت از هم دور باشیم با شوهرم و شاید به این نتیجه برسیم برا همیشه جدا بشیم.ولی تا میرم خونه بابام درحالت عادی بابام چون اونا شهر دیگن و گاهی تنها میرم چتدروز میمونم، هرروز گیر میده شوهرت امروز زنگ زد شوهرت چرا زنگ نزد؟از طرفی مادرشوهرم میخواد هردیقه زنگ بزنه به بهانه پرسیدن حال بچه.باور کنید بچه ها به این تنهایی و دور بودن نیاز دارم ولی اینا نمیذارن چکار کنم؟
ممنون میشم تویی که منطق نداری یا به خودت زحمت نمیدی حرف منو یه دور با دقت بخونی بعد ریپلای کنی،انرژیتو برا من هدر ندی دوست عزیز
فقط تو نی نی سایته که دیده میشه یه کاربر ۱۳ ساله که تو امتحان عربی فرداش مونده ، میاد تو تاپیکای خانمهای سی چهل ساله در نقش مشاوره خانواده ظاهر میشه !!!
پسر قشنگم از وقتی اومدی هر روز مامانی بهاره😍.مادر بودن حس عجیب و خاصیست. احساس میکنم قلبم جایی بیرون از سینه میتپد. پسرم، مرد کوچکم، جهان برای من در تو خلاصه میشود💙💙💙 پسرم آرام دوستت خواهم داشت طوریکه هیچکس به جز خودت این حس مرا درک نخواهد کرد💙
ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکشایشالا که مشکل توهم حل بشه😘