چندین ساله اینجا تاپیک میزنم ولی دیگه دیر به دیر ...
تو این مدت خیلی اتفاقای تلخی برام افتاد ...یکیش از دست دادن مادرم بودم...
من ۶ ساله ازدواج کردم و مشکلم پلی کیستیکه...دو سال اول ازدواج به کنار بچه نخاستیم ولی از سومین سال من هرسال چندین بار ای یو ای و ای وی اف کردم نشد که نشد یه بار شد اونم سقط شد بازم من تلاشمو ادامه دادم و اینبار سه تا جنین که از نظر کیفیت تعریفی نداشتن انتقال دادن امروز روز ۶ انتقالم هرسال خودبه خود انتقالم مصادف میشه با محرم و عاشورا و ... امسالم همینطور شد خونه تنهام همسرم شیفته مادرشوهر و خواهرشوهرم بهم خیلی میرسن و تمام وعده غذاییم و شستن طروف با اوناس..ازشون ممنونم واقعا ..گله نمیکنم سپردم به خدا همه چیو امیدوارم خدا بخاطر زحمت های اونا دل هممون رو شاد کنه