2733
2739

من ٦٠ روزه زايمان كردم 

البته تا ٢٠ روز بعد زايمانم خونه مامانم بودم اونم به اصرار خودش. تازه ميخواست بيشتر نگهم داره من چون شديدا دلم واسه خونه زندگيم تنگ شده بود برگشتم خونه ام

مامانم و خواهرام (١٧ ساله و ١٣ ساله)همراهم اومدن بازم من نميخواستم اونا بيان يا حداقل دلم ميخواست فقط مامانم بياد اما واسه اينكه دلشون نشكنه چيزى نگفتم گذاشتم بيان

دو هفته بعدش تصميم گرفتن برن اما يهو مامانم خواهرمو نبرد گفت بمونه پيشت كمكت كنه تو بچه دارى دست تنهايى و بچه اولته و فلان

شوهرم كه اصلا راضى نبود خواهرم بمونههى اصرار كه نذار بمونه منم چند دفعه به مامانم گفتم لازم نيست من خودم از پس كارام بر ميام اما مامانم اصلا انگار نه انگار يهو يه روز دو تا بليط گرفت رفت و خواهرمم نبرد با خودش

الان بيست روزه خواهرم اينجاست

از حق نگذريم خيلى زحمتمو كشيده همراه من بالاسر پسرم شب بيدارى كشيده كلى كار كرده تو خونه ام صبح تا شب ظرف ميشوره و كارامو ميكنه اما بخدا شوهرم ديگه خسته ام كرده هى ميگه چرا نميفرستيش بره اخه من چجورى بهش بگم برو دلش ميشكنه اون با خودش فك ميكنه من خيلى خوشحالم كه پيشمه مطمئنم بهش بگم برو خونتون ناراحت ميشه دلم نميخواد اينهمه زحمتمو كشيده احرش با ناراحتى بره از اونطرف شوهرم ديگه تحمل نداره خصوصا كه خونه ما كولر تو اتاق خواب نداره همگى تو هال ميخوابيم

٢٠ آذر آزمايش cvs انجام دادم اگر كسى راهنمايى ميخواد ريپلاى كنه غلط املایی ببینم نمیتونم نگم لطفا ناراحت نشید با تشکر


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

2731
مگه فیل زاییدی که انقد رسیدگی میخای

بخدا اگه من خودم بخوام

اونا همش فك ميكنن من عرضه بچه دارى ندارم

مامانم اصن ول كن ماجرا نيست

٢٠ آذر آزمايش cvs انجام دادم اگر كسى راهنمايى ميخواد ريپلاى كنه غلط املایی ببینم نمیتونم نگم لطفا ناراحت نشید با تشکر
2738
شوهرت چقد نمک نشناسه 😑 خودت به خواهرت بگو تا با رفتار شوهرت متوجه نشده خودش

کجا نمک نشناسه؟

اونم ادمه دوس داره بازنش تنها باشه 

مامان ایشون باید یکم شرایط رو درک میکرد تا اینکه خودش از طرف خودش تصمیم بگیره

بخدا اگه من خودم بخوام اونا همش فك ميكنن من عرضه بچه دارى ندارم مامانم اصن ول كن ماجرا نيست

به مامانت بگو خواهرم دیگه خیلی اذیت شد منم دیگه خوبم بگو احساس میکنم دیگه خسته شده دستش دردنکنه و اینجور حرفا

روی آن شیشه تب دار تو را ها کردم عکس زیبای تورا بانفسم جا کردم شیشه بدجور دلش ابری و بارانی شدشیشه را یک شبه تبدیل به دریا کردم با سر انگشت کشیدم به دلش عکس تورا عکس زیبای تورا سیر تماشا کردم. 🌸مامان آرسِن و نفس🌸
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
داغ ترین های تاپیک های امروز