خدانکنه عزیزم دشمنت بمیره.منم روزی ک باور کردم این مرد بشو واسم نیس باید قید بچه دارشدنو بزنم دوروز همش گریه کردم شوکه بودم.بعد فهمیدم راه ب ترکستانه.فایده نداره .اون شوهر سابقم پسرخاله ناتنیمه بعدم دوبار دیگ ازدواج کرد جدا شده .با هرکدوم یکسال دوسال زندگی کرد .اینا عادت ب طلاق پیداکردن اهل زندگی نیستن
ن من هردوتا ازدواجم ب اجبار مامانم بود خودم کسی دیگ رو دوسداشتم نذاشت راهشون نداد .وادارم کرد گفت اگ بگم ن پرتم میکنه ازخونه بیرون قبلا یبار کرده .سند خونه بنام مامانمه هرکار بخاد میکنه .الانم میگ طلاق بگیر جهازت مال خواهرت باشه حالا اون خواهرم مجرده اصلا اهل ازدواج نیس ۳۹سالشه،پولداره شاغله چرا جهازم مال اون مگ خودم چلاقم .مامانم خیلی دخالت میکنه حتی واس سهم الارثمم نقشه کشیده.
من که برام کوچکترین اهمیتی ندارد .بیشتر دلم برای اون دختری میسوزه که قراره با همچنین شارلاتانی زندگی کنه!
[QUOTE=243719260]الان میخای چکارکنی؟نقشه ات واس آینده چیه[/QUOTEمنم حتی نمیذارن تنهایی پاموبیرون بذارم پدرم میگه زن مطلقه بره بیرون آبرومون می‌ره میگن خرابه دنبال اینن زودترشوهرم بدن آبروشون حفظ شه چن وقت پیشم ی خواستگارداشتم اماصورتش سوخته بودامامیکم کاش ردنمیکردم توبدجایی گیرافتادم شب وروزموجهنم کردن😔💔
دقیقا اونا رفتارای مامانمو دیدن دم درآوردن شوهرسابقم علنی جلو چشمم پیشنهاد ب دخترا میداد جرات نداشتم حرف بزنم زیر مشت و لگدم می‌گرفت بعد ب مامانم میگفت اونم گفت اینو بکش ولی طلاقش ندی آبروم پیش باباش نره(ک بگه فامیلات بد ازآب دراومدن)ب این دومی هم یواشکی،پول کارت ب کارت می‌کرد شهر دیگ بودیم شهر غریبم دست از،سرم برنداشت دهن شوهرمو بروم باز کرد پرروش کرد
شبی ک مامانم اومد زجرم داد گفت بیا بی عرضه شوهرت(سابق)رفت زن گرفت داماد شد دختره خشگله دختر خونست.خ گریه کردم ب خدا گفتم چرا با زندگی من بازی کرد راحت ولش کردی بره.
بعدا فهمیدم دختره زشته دختر خونم نبود دروغ گفت بودن کم نیارن چون شوهرسابقم باما فامیلن.بعد دوساله طلاقش داد اونم کتک زد بهش بارها خیانت کرد چون بعدش مامانم مجبورم کرد باهاش آشتی کنم.بخاطر بچم آشتی کردم. گند همه کارای شوهرم دراومد ک با ی زن متاهله از سال فلان تا فلان .شامل اون دوسالی ک اون زنشم بود میشد .منم مچشو گرفتم بااین خانم ب همه گفتم . بعد دوباره جداشدم .باز رفت با سومی ازدواج کرد این یکی زرنگ بود داره مهریه میگیره زندانم انداخت شوهرم دل منک خنک شد
