2733
2734

تو یه کوچه داشتم میرفتم بازار بچمم پیش،مامانم گذاشته بودم یه ماشین پسره هی بوق میزدو میگفت شمارمو بگیر دوسه تا کوچه دنبالم بود منم از یه کوچه خلوت رفتم و یه اجر برداشتم کوبوندم رو شیشه ماشین دیدم گازشو گرفت رفت ولی فک کنم شیشه ماشینش ترک برداشت ،شمابااینجور ادمایه مزاحم و بی ناموسی چیکارمیکنید مخصوصا متاهل باشید

خسته ام از این الگوریتم زندگی....🖤


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

2728

جووون شیری بخدا خوشم اومد👍🤣

مامانه کوچولوی یه گیلاس و آلبالو کوچولو 😍 ..اگه بارداری یا زایمان کردی حتما تاپیک مخصوص باردارامو بخون🙂تاپیک روزمرگی هامو بخون تا روحت شادشه😂😉
2740

محلش نمی ذارم

نرفت داد و بیداد

چشمام خیلی وقتی گریه نمی کنند ،شاید خودشون هم می دونند بار دیگه بخوان زاری کنند بجا اشک ازشون خون میچکه.نظر مخالف ریپلای نکنه با تشکر

درود بر تو ای شیرزن😁

 یخ زیر لب گفت :(چه فایده که زندگی کنی و کسی را دوست نداشته باشی ؟چه فایده که کسی را دوست داشته باشی ولی نگاهش نکنی!) روزها یخ به آفتاب نگاه می کرد. خورشید و درخت می دیدند که هر روز کوچک و کوچک تر می شود. یخ لذت می برد ،ولی خورشید نگران بود. یک روز که خورشید از خواب بیدار شد تکه ی یخ را ندید. نزدیک شد. از جای یخ ،جوی کوچکی جاری شده بود. جوی کوچک مدتی که رفت، توی زمین ناپدید شد. چند روز بعد، از همان جا، یک گل زیبا به رنگ زرد، به شکل خورشید رویید.هر جایی که آفتاب می رفت، گل هم با او می چرخید و به او نگاه می کرد.گل آفتاب گردان هنوز خورشید را دوست دارد، او هنوز عاشق خورشید است. ❤️✨
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز