خیییلییی گریه ایه چهار سالش تمومه
لوس رو. مخی شدید
مثلا میگه نون بده میدم جیغ میزنه میزنه زیر گریه میگم چته میگه ازون طرفش میخاستم
میگم تو بگو ازونطرفش بده ندادم بعد گریه کن
بخدا کشش اعصاب روان ندارم
امشب رفیتم بیرون
گفت منو ببرین قسمت بازی،بردیمش،دیر شد شوهرم اول صب باید سرکار میبود،هرچی گفتم بریم گفت نه باید ی بازی دیگه سوار بشم،گفتم باز سوارش نکنیم این تا خود خونه زر میزنه منم اصلا اعصاب ندارم همینم ببرش بریم،گف کار دارم دیره،گفتم بخدا گریه. میکنه،بردیمش گفتم فقط ب شرطی میبریمت که دیگه گریه نکنی و بعدش بازی نکنی یهراست بریم خونه گفت باشه،قول داد،خاستیم برگردیم،باااااااااز زد زیر گریه که من میخام هنوز بازی کنم،گریه ی ارومم باشه خوبه جیییییغ و غریت بازی،شوهرمم ب من دادو بیداد کرد ک بیخود کردی وسیله اخرم بردیش من فردا. پنج. صب کار دارم،این درهرصورت گریهاشو میکرد..بخدا ی جنگی شد اونسرش ناپیدا...
دادو بیداد
با دل خوش رفتیم
فاتحهه روانمون خونده شد
از بچم خسته شدم،اخلاقش خیلی خیلی بده،فراتر از تصور...