خانما خواهرم با یه آقایی در اشنایی هستن، جمعه همو ملاقات کردن مامانمم با ابجیم بود تو لحظه ی اول، بعدش که سلام و احوال پرسی کردن مامانم برگشت اونا موندن تا حرف بزنن، اما مامان و ابجیم میگن پسره خجالتیه، هرچی مامانم پرسیده بود ازش فقط یه کلمه اونو جواب داده بود در حالیکه دو بار قبلا دیده بودن همدیگرو، بعدش یا اینکه دیدین خجالتی ها یه حالتی دارن اکثرا حرفاشون رو با لبخند و خنده میگن اونجوری بوده، والا نمیدونم چجوریه شناختی از پسرا نداریم چون پسر تو خانواده نداریم میشه راهنمایی کنین